معنی طبیعیدان

حل جدول

طبیعیدان

ناتورالیست


ناتورالیست

طبیعیدان

لغت نامه دهخدا

لوبک

لوبک. [ب ُ] (اِخ) جان. لرد آوِبوری. طبیعیدان و فیلسوف انگلیسی، مولد لندن (1834-1913 م.).


لوایان

لوایان. [ل ُ وای ْ یا] (اِخ) فرانسوا. جهانگرد و طبیعیدان فرانسوی، مولد پاراماریبو (گویان ِ هلند) (1753-1842 م.).


دموگرافی

دموگرافی. [دِ مُگ ْ / م ُ گ ِ] (فرانسوی، اِ) جمعیت شناسی. علم تحقیق در جمعیت های انسانی، خاصه از لحاظ کمی. لفظ دموگرافی نخستین بار در کتاب مقدمات آمار انسانی یا دموگرافی تطبیقی (1855 م.) از آشیل گیار (1799- 1876 م.). طبیعیدان و جمعیت شناس فرانسوی دیده می شود، اما کارهایی در این موضوع از ایام قدیمتر سابقه داشته است. علم دموگرافی به سبب توسعه و تعمیم سرشماری و آمارگیری و دفاتر آماری سجل احوال، از آغاز قرن 19 م. متزایداً توسعه یافت، ولی از حدود آمار کمّی جمعیت تجاوز نکرد. کتله دامنه ٔ آنرا بسط داد، و برتیون آنرا به صورت علمی مستقل بنیان نهاد. حالیه دو نوع دموگرافی تشخیص می دهند: دموگرافی کمّی که با استفاده از سرشماریها و آمارهای سجل احوالی و پرسشنامه های خاص به بحث در پدیده های دموگرافیایی (رقم جمعیت، ساختمان جمعیت برحسب سن و جنس و غیره، نسبتهای درصد ازدواج و ولادت و مرگ) می پردازد، و دموگرافی کیفی که در آن از دخالت عوامل زیست شناختی و اقتصادی و اجتماعی و فکری در تغییرات کمّی جمعیت بحث می شود. (از دائرهالمعارف فارسی).

معادل ابجد

طبیعیدان

156

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری