معنی قدمگاه

لغت نامه دهخدا

قدمگاه

قدمگاه. [ق َ دَ] (اِخ) قصبه ٔمرکز بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 24هزارگزی خاور نیشابور و سر راه شوسه ٔ عمومی تهران به مشهد است. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل و سکنه ٔ آن 1335 تن است. آب آن از قنات و محصولات آن غلات، انواع میوه جات و شغل اهالی زراعت و کسب و قالیچه بافی است. راه اتومبیل رو دارد. از ادارات دولتی، بخشداری، پاسگاه، ژاندارمری، صندوق پست، تلفن، دبستان، دفتر ازدواج و طلاق و اداره ٔ آمار دارد. ساکنین قصبه عموماً سادات هستند و از آثار باستانی بقعه ٔ قدمگاه امام هشتم و یک قلعه در بالای تپه دارد. دارای 3 کافه و 10 باب دکاکین مختلفه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قدمگاه. [ق َ دَ] (اِخ) (کوه...) در دهکده ٔ چشمه از دهات سوادکوه نزدیک نهری است به نام کوریا که به عقیده ٔ رابینو همان کرود است. (مازندران و استراباد رابینو ص 156).

قدمگاه. [ق َ دَ] (اِ مرکب) جای نهادن قدم. جای قدم. || طهارت خانه و بیت الخلاء. (آنندراج). || جائی که پای پیامبری یا امامی و یا ولیی به آنجا رسیده باشد. جاهائی که اثر پائی در سنگ و جز آن پدیدار است و گمان برند که جای پای پیامبری یا امامی است.

قدمگاه. [ق َدَ] (اِخ) نام یکی از بخش های تابعه ٔ شهرستان نیشابور. محدود است از طرف شمال به کوه بینالود، از خاور به دهستان پیوه ژن، از جنوب به شهرستان کاشمر، از باختر به بخش حومه. موقعیت بخش کوهستانی و هوا معتدل است. آب آن از قنوات و رودخانه های محلی است. محصولات عمده غلات، پنبه، بنشن و انواع میوه جات و شغل اهالی زراعت، گله داری و باغداری است. راه شوسه ٔ تهران به مشهداز این بخش عبور مینماید. بخش قدمگاه از سه دهستان به نام اردوغش، زبرخان و اسحاق آباد که دارای 57 آبادی بزرگ و کوچک است تشکیل یافته. مجموع نفوس آن در حدود 20337 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


قدمگاه خضر

قدمگاه خضر. [ق َ دَ هَِ خ ِ] (اِخ) برجی است در آمل نزدیک سبزه میدان که در قبرستانی معروف به مصلی واقع است. (مازندران و استراباد رابینو ص 64).

قدمگاه خضر. [ق َ دَ هَِ خ ِ] (اِخ) بنای کوچکی است بین شهر استراباد وقلعه خندان. (مازندران و استراباد رابینو ص 102).


قدمگاه آدم

قدمگاه آدم. [ق َدَ هَِ دَ] (اِخ) در سراندیب که اول قدم حضرت آدم علیه السلام بر روی زمین در آنجا رسیده کوهی است در جزیره و به برکت آن قدم کان یاقوت در آنجا پیدا شده.


قدمگاه همه هینگ...

قدمگاه همه هینگ. [ق َ دَ هََ م ِ] (اِخ) دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند. در 21هزارگزی جنوب باختری شوسف و 19هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان است. دامنه و معتدل است. سکنه ٔ آن 343 تن است و آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

قدمگاه

جای نهادن قدم، جائی که پای پیامبری یا امامی یا ولیی بانجا رسیده باشد، جاهائی که اثر پائی در سنگ و جز آن پدیدار است دهکده ای در 03 کیلومتری شرق نیشابور به مشهد که جای پای مبارک حضرت امام رضا علیه السلام در آن منقوش است و گنبد و بارگاهی دارد و بهمین جهت قدمگاه معروف شده و محل زیارت شیعیان است


قدمگاه آدم

گامگاه آدم گزیرک سر اندیب

حل جدول

قدمگاه

فیلمی با بازی بابک حمیدیان

واژه پیشنهادی

موسیقی فیلم قدمگاه

محمّدرضا علیقلی


کارگردان فیلم قدمگاه

محمد مهدی عسگر پور


نویسنده فیلم قدمگاه

محمّد رضایی راد


فیلمبردار فیلم قدمگاه

حسن کریمی

معادل ابجد

قدمگاه

170

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری