معنی قشقرق
فارسی به انگلیسی
Melodramatics, Scene
فرهنگ فارسی هوشیار
ترکی داد و فریاد (اسم) جار و جنجال داد و فریاد. یا قشقرق بر پا کردن. جنجال کردن داد و فریاد کردن. یا قشقرق راه انداختن. جنجال بر پا کردن الم شنگه راه انداختن.
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(قِ قِ رِ) [تر.] (اِ.) (عا.) جار و جنجال، داد و فریاد.
حل جدول
هیاهو و غلغله
قشقرق راه انداختن
گرد و خاک کردن
مثل قشقرق راه انداختن
کولی بازی کردن
کولی بازی
مثل قشقرق راه اندختن
کولیبازی
جاروجنجال
قشقرق
جار و جنجال
قشقرق
هیاهو و غلغله
قشقرق
مترادف و متضاد زبان فارسی
المشنگه، جاروجنجال، دادوفریاد، غلغله، کولیبازی
گویش مازندرانی
سر و صدا – جار و جنجال
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
800