معنی لاعن

لغت نامه دهخدا

لاعن

لاعن. [ع ِ] (ع ص) دورکننده. || دشنام دهنده. دعای بد و نفرین کننده. (از منتهی الارب).


لاعن ذاجرم

لاعن ذاجرم. [ع َ ج َ رَ] (ع ق مرکب) لغتی است در لاجرم. رجوع به لاجرم شود.


لاعن شعور

لاعن شعور. [ع َ ش ُ] (ع ق مرکب) (از: لا + عن + شعور) من حیث لایشعر.


لایشعر

لایشعر. [ی َ ع ُ] (ع ص مرکب) (از: لا + یشعر) نادان: من حیث لایشعر، لاعن شعور.


من حیث لایشعر

من حیث لایشعر. [م ِ ح َ ث ُ ی َ ع ُ] (ع ق مرکب) لاعن شعور. بدون ادراک. (یادداشت مرحوم دهخدا).


دشنام دهنده

دشنام دهنده. [دُ دَ هََ دَ / دِ] (نف مرکب) ناسزا گوینده. برشمرنده. زشت گوینده. کسی که دشنام میدهد. (ناظم الاطباء). لاعن. (از منتهی الارب). || (اِ) انگشت سبابه. (ناظم الاطباء).


دورکننده

دورکننده.[ک ُ ن َن ْ دَ / دِ] (نف مرکب) که دور کند. که براند. آنکه کسی یا چیزی را دور سازد. (یادداشت مؤلف). لاعن. (از منتهی الارب): رجل مذب، مرد بسیار دورکننده از حریم خود. (منتهی الارب). رجوع به دور کردن شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

لاعن

شنه گر نفرین کننده (اسم) لعن کننده نفرین کننده.


لاعن شعور

ناخود آگاه ‎ بدون درک مطب، بی اراده.


لاعنه

مونث لاعن و شاهراه

حل جدول

لاعن

نفرین کننده


نفرین کننده

لاعن

فرهنگ فارسی آزاد

لاعن

لاعِن، لعنت کننده، نفرین کننده، لعنتی،


لاعن شعور

لا عَن شُعُور، غیر عمد و بدون اندیشه، «ناخود آگاه» در اصطلاح روانشناسی،

فرهنگ عمید

لاعن شعور

بدون اراده،
(قید) از روی ناآگاهی،

معادل ابجد

لاعن

151

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری