معنی ماهوت
لغت نامه دهخدا
ماهوت. (هندی، اِ) یک نوع پارچه پشمینه ٔ کلفت پرزدار نفیس. (ناظم الاطباء). قسمی پارچه ٔ پرزدار ضخیم که از آن لباس و پرده و غیره دوزند.
ماهوت فروش
ماهوت فروش. [ف ُ] (نف مرکب) ماهوت فروشنده. آنکه پارچه ٔ ماهوت فروشد.
یارم ماهوت
یارم ماهوت. [رِ] (اِمرکب) مرکب از «یارم » به معنی نیم + «ماهوت » و یار ماهوت هم در لهجه ٔ عامه گویند و آن نوعی پارچه است.
ماهوت شکن
ماهوت شکن. [ش ِ ک َ] (اِ مرکب) قسمی پارچه ٔ صخیم پنبه ای. نوعی جامه ٔ ضخیم نخی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ماهوت پاک کن
ماهوت پاک کن. [ک ُ] (اِ مرکب) آلتی است مرکب از دسته ٔ چوبین که به یک سو یا دو سوی آن موی دم اسب و غیره متصل کرده اند و به وسیله ٔ آن لباس و کلاه را پاک کنند. برس. شت. (از فرهنگ فارسی معین).
فارسی به انگلیسی
Baize
فرهنگ معین
(اِ.) نوعی پارچه ضخیم پُرزدار.
فرهنگ عمید
نوعی پارچۀ پشمی ضخیم و پرزدار،
فرهنگ فارسی هوشیار
یکنوع پارچه پشمینه کلفت پرز دار نفیس
یارم ماهوت
(اسم) نوعی پارچه پشمی است که چنانکه از مفهوم آن برمی آید قدری ازماهوت نازکتر و ارزان قیمت تراست. نیم ماهوت نیمه ماهوت.
حل جدول
فارسی به عربی
گویش مازندرانی
از توابع دابوی جنوبی آمل
معادل ابجد
452