معنی ماکر

لغت نامه دهخدا

ماکر

ماکر. [ک ِ] (اِ) به معنی پس فردا باشد که برادر کوچک فردا است. (برهان) (آنندراج). پس فردا و روز پس از فردا. (ناظم الاطباء). هزوارش، مگر، ماگر، پهلوی، پس فرتاک (پس فردا). (حاشیه ٔ برهان چ معین). || روز پس از روز آینده. (ناظم الاطباء).

ماکر. [ک ِ] (ع ص) فریبنده و بدسگال. (منتهی الارب) (آنندراج). اسم فاعل است از مکر. خدعه کننده. ج، ماکرون، مَکَرَه. (از اقرب الموارد). فریبنده و مکرکننده و بدسگال و خدعه کننده. ج، ماکرون. (ناظم الاطباء). صاحب مکر. حیله گر. چاره گر. ج، ماکرین، ماکرون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
چون وزیر ماکر بداعتقاد
دین عیسی را بدل کرد از فساد.
(مثنوی).
زین سبب بد کاهل محنت شاکرند
اهل نعمت طاغیند و ماکرند.
(مثنوی).
|| ستور مویز بار کرده یا کاروان شتر که غله کشانند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). خر مویز بار کرده. (از اقرب الموارد).

فرهنگ عمید

ماکر

مکرکننده، فریب‌دهنده، فریبنده،

حل جدول

ماکر

پس فردا

حیله گر، فریبنده، مکار، نیرنگ باز

فرهنگ فارسی آزاد

ماکر

ماکِر، مکر کننده، فریب دهنده، خدعه گر، ایضاً جزا دهنده مکر و خدعه (خداوند متعال)،

فرهنگ معین

ماکر

(کِ) [ع.] (ص.) فریبنده، مکرکننده.

مترادف و متضاد زبان فارسی

ماکر

حیله‌گر، فریبکار، فریبنده، مکار، نیرنگ‌باز

عربی به فارسی

ماکر

گربه ای , وابسته به تیره گربه , گربه صفت

حیله گر , نیرنگ باز , ماهرانه , صنعتی , مصنوعی , استادانه , روباه صفت , حیله باز , حنایی , ترشیده , پراز توطله , موذی , دسیسه امیز , خاءنانه , ناقلا , ادم تودار , ادم اب زیرکاه , محیل , شیطنت امیز , کنایه دار

فرهنگ فارسی هوشیار

ماکر

فریبنده و بد سگال، خدعه کننده

معادل ابجد

ماکر

261

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری