معنی متقابلاً
لغت نامه دهخدا
متقابلاً.[م ُ ت َ ب ِ لَن ْ] (ع ق) در مقابل. در برابر: ما هم متقابلاً بشما تبریک میگوئیم. (فرهنگ فارسی معین).
متناصح
متناصح. [م ُ ت َ ص ِ] (ع ص) یکدیگر را پنددهنده و نصیحت کننده. (ناظم الاطباء). متقابلاً یکدیگر را نصیحت کننده. (از فرهنگ جانسون).
دگش
دگش. [دَ گ ِ] (ترکی، اِ) تعویض: آلش دگش، گرفت و داد، به معنی تاخت و پاخت و عوض بدل کردن. || عمل جنسی و فعل بدی که دو مرد یا جوان نوبلوغ متقابلاً با یکدیگر کنند. (از فرهنگ لغات عامیانه).
خان عالم
خان عالم. [ن ِ ل َ] (اِخ) برخورداربیک. یکی از امراءو بزرگان هند است که در دوره ٔ شاه عباس اول بسفارت از طرف جهانگیرشاه ملک هند با اسباب و یراق و تجملات بزرگانه به ایران آمد و در وقت بازگشت شاه عباس نیز زینل بیک بیگدلی شاملوتو شمال باشی را متقابلاً همراه او به رسالت بهند فرستاد. خان عالم چون بهند رسید در اثر لطف و محبت شاه عباس شروع بمدح و ثنای او کرد و بدین جهت از نظر جهانگیرشاه افتاد. شرح حال او در تذکره ٔ نصرآبادی و صبح گلشن آمده است. این بیت از اوست:
لباس آل ببر کرده شوخ مهوش من
بجلوه آمده و تیز کرده آتش من.
(از عالم آرا چ 2 صص 951- 993 و الذریعه قسم 1 جزء 9 ص 285 و صبح گلشن ص 151).
فرهنگ معین
(مُ تَ بِ لَ نْ) [ع.] (ق.) در مقابل، درعوض.
انگلیسی به فارسی
متقابلاً مستقل
mutually dependent variables
متغیّرهای متقابلاً وابسته
mutually exclusive events
پیشامدهای متقابلاً ناسازگار
electromagnetic coupling
تزویج الکترومغناطیسی تزویج موجود بین مدارها یا رساناها هنگامی که متقابلاً تحت تأثیر یکمیدان الکترومغناطیسی قرار می گیرند.
مخفف اصطلاحات انگلیسی
دوست پسر عنوانی است که به یک پسر یا مرد داده میشود و در تعریف دوست و همدمی است که با شخصی که متقابلاً رابطه دارد؛ ارتباطی عاشقانه برقرار کردهاست (نه به صورت خیلی بلند مدت). رفیق و کسی که با او دوست است دختر یا زنی است که با او رابطه به شرح فوق برقرار کردهاست البته در مواردی ممکن است پسری، با شرح این نوع روابط دارای دوست پسر باشد.
GF Girl Friend
دوست دختر عنوانی است که به یک دختر یا زن داده میشود و در تعریف دوست و همدمی است که با شخصی که متقابلاً رابطه دارد؛ ارتباطی عاشقانه برقرار کردهاست (نه به صورت خیلی بلند مدت). رفیق و کسی که با او دوست است پسر یا مردی است که با او رابطه به شرح فوق برقرار کردهاست البته در مواردی ممکن است دختری، با شرح این نوع روابط دارای دوست دختر باشد.
BBB Blood Brain Barrier
سد خونی مغزی یا در اصطلاح پزشکی (BBB) محدودهٔ جدا کننده بین مایع برونسلولی مغز در سیستم اعصاب مرکزی و جریان خون گردشی در بدن است بطوریکه اگر مواد رنگی بهدرون خون تزریق شود میتوان مشاهده کرد که از این ماده درون مغز اثری دیده نمیشود. این پرده یا سد از مویرگهای ویژه تشکیل شده که بر خلاف ساختار عادی در مویرگها دارای منافذ معمول نبوده و اتصال بین سلولی در آنها از نوع اتصالمحکم است و در نتیجه بسیاری از ملکولها و ریز ملکولها و همچنین باکتریها قادر به گذشتن از آنها (از طریق دیفیوژن) و رسیدن به مایع مغزی نخاعی در مغز نیستند. متقابلاً سطح اندوتلیال این مویرگها از پروتئینهای ویژه پوشیده شده که توسط آنها ورود گلوکز به مغز بعنوان تغذیه امکانپذیر میگردد. همچنین تبادل گازی (اکسیژن- دیاکسید کربن) بین خون گردشی و مغز از این سد بدون مشکل قابل انجام است.
ضرب المثل فارسی
توضیح و مفهوم شعر عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست بیتی از سعدی استاد سخن است.
برخی گمان کردند که عبادت یعنی مکرر نماز خواندن، مرتب روزه گرفتن و بسیار تسبیح فرستادن و خلاصه رابطه خود با خدا را خلاصه کردند به محدودهی سجادهی شخصی خودشان. برای اینان، دین از فرهنگ، اقتصاد، سیاست، روابط اجتماعی... و خلاصه از زندگی جداست. اینها اهل افراط هستند.
متقابلاً برخی دیگر سجاده را بستند، نماز و روزه را کنار گذاشتند و به دنبال زندگی دنیوی خود رفتند و گاهی هم به دیگران کمکی کردند و گفتند: عبادت همین است و به نماز و روزه نیست. اینها نیز اهل تفریط هستند.
اگر سعدی در این بیت گفت: «عبادت به جز خدمت خلق نیست – به تسبیح و سجاده و دلق نیست»، به آن گروه اول اشاره دارد و نگاه آنها به عبادت را مورد انتقاد قرار داده است
معادل ابجد
574