معنی مسئله
فارسی به انگلیسی
Issue, Matter, Problem, Proposition, Puzzle, Question, Rub
فارسی به ترکی
problem, sorun
فرهنگ فارسی هوشیار
مسئله و مسئلت و مسالت در فارسی: فرش پردک چیستان ز پردک های دو را دور بسته که از فکرش دل داناست خسته (ناصرخسرو)، نیاز، زمینه زیرکش، جستار، پرسش
مساله مسئله
حاجت نیاز خواهش درخواست، مطلب مبحث قضیه، سوال (ریاضی احکام شرعی و غیره) جمع: مسایل (مسائل)، آلت رجولیت نره. توضیح 1 در رسم الخط عربی مساله نویسند و بتقلید آن در فارسی هم گروهی همین صورت را بکار برند ولی غالبا مسئله متداول است. توضیح 2 گاه مسئله گویند و مراد طرح مسئله ای شرعی و جز آنست.
مسئله داشتن
پرسش داشتن
فرهنگ معین
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
چالش، پرسمان
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ عمید
موضوع، مطلب،
پرسشی دربارۀ مسائل شرعی،
امر مشکل، معضل،
سؤال، پرسش،
واژه پیشنهادی
نکته
مترادف و متضاد زبان فارسی
امر، کار، موضوع، قضیه، مبحث، مطلب، پرسش، سوال، جریان، رویداد، ماجرا، حاجت، خواسته، درخواست، نیاز، مشکل، معضل، معما، دشواری
معادل ابجد
135