معنی مشفقانه

لغت نامه دهخدا

مشفقانه

مشفقانه. [م ُ ف ِ ن َ / ن ِ](ص نسبی، ق مرکب) از روی مهربانی و محبت.(ناظم الاطباء). محبت آمیز.(از فرهنگ جانسون): نصیحت خالص از ریا و صادقانه و وعظ نصیحت آمیز مشفقانه.(ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 94).
خانه داری و اعتماد سرای
یک یک آوردمشفقانه بجای.
نظامی.


ناصحانه

ناصحانه. [ص ِ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) مشفقانه. دلسوزانه. از روی خیرخواهی و دلسوزی. رجوع به ناصح شود.


نوع پرستانه

نوع پرستانه. [ن َ /نُو پ َ رَ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) از روی نوع پرستی. مشفقانه. بشردوستانه. از روی شفقت و مهربانی.


نصیحت آمیز

نصیحت آمیز. [ن َ ح َ] (ن مف مرکب) آمیخته با نصیحت. (ناظم الاطباء). ناصحانه: نصیحت خالص از ریا و صادقانه و وعظ نصیحت آمیز مشفقانه. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 94).


مدب

مدب. [م ُ دِب ب] (ع ص) نرم راننده کودک را. (آنندراج). آنکه کودک را با ملایمت و مشفقانه می برد. (از ناظم الاطباء). رجوع به اِدباب شود. || آنکه به عدالت حکمرانی کند. (ناظم الاطباء): ادب البلاد؛ ملأها عدلاً. (متن اللغه).

مترادف و متضاد زبان فارسی

مشفقانه

صفت دلسوزانه، محبت‌آمیز، مهربانانه،
(متضاد) نامهربانانه


خیراندیشانه

قید خیرخواهانه، مشفقانه، مصلحانه، نیک‌اندیشانه، نیک‌خواهانه،
(متضاد) بداندیشانه


محبت‌آمیز

صفت دوستانه، عاشقانه، مشفقانه، مودت‌آمیز، مهرآمیز، مهربانانه،
(متضاد) عداوت‌آمیز

فرهنگ عمید

مشفقانه

از روی مهربانی و دلسوزی،

حل جدول

مشفقانه

از روی مهربانی و اخلاص


وصیت کردن و توصیه مشفقانه

سپارش


از روی مهربانی و اخلاص

مشفقانه


صمیمانه و مهرآمیز

دوستانه، عاشقانه، مشفقانه، مهربان، مودت آمیز

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مشفقانه

دلسوزانه

فرهنگ فارسی هوشیار

ناصحانه

از راه دلسوزی دلسوزانه از روی خیرخواهی مشفقانه.

معادل ابجد

مشفقانه

576

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری