معنی نگاهدارنده
حل جدول
فارسی به عربی
عامل
انگلیسی به فارسی
نگاهدارنده
preservative
نگاهدارنده
suspensor
نگاهدارنده
maintainer
نگاهدارنده
retaining plug
توپی نگاهدارنده
stabilizer
ثابت نگاهدارنده
retinaculum
(تش) بند نگاهدارنده
conservative
نگهدار، نگهدارنده، نگاهدارنده
فرهنگ فارسی هوشیار
نگاهدارنده، پرهیزگار
فرانسوی به فارسی
نگاهدارنده , محافظ , کاپوت.
سوئدی به فارسی
نگاهدارنده، محافظ، کاپوت،
معادل ابجد
340