معنی هیچوقت

حل جدول

هیچوقت

هیچگاه


صد تا چاقو بسازه یکیش دسته نداره

یعنی هیچوقت به‌حرفش اعتماد نکن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

هیچوقت

هیچگاه

کلمات بیگانه به فارسی

هیچوقت

هیچگاه

مترادف و متضاد زبان فارسی

هیچوقت

ابداً، اصلا، هرگز، هیچگاه،
(متضاد) همواره، همیشه


اصلاً

ابداً، اساساً، مطلقاً، هرگز، هیچ، هیچگاه، هیچوقت


هیچگاه

ابداً، اصلا، هرگز، هیچوقت،
(متضاد) همواره، همیشه


هرگز

ابداً، اساساً، اصلاً، به‌هیچوجه، حاشا، مباد، مبادا، معاذاله، هیچگاه، هیچوقت


پیوسته

دایماً، دمادم، علی‌الاتصال، علی‌الدوام، لاینقطع، متصل، متوالی، مدام، مداوم، مستدام، مستمر، ملحق، منسجم، هموار، همواره، همیشه،
(متضاد) ابداً، هرگز، هیچگاه، هیچوقت،
(متضاد) گسسته

فرهنگ فارسی هوشیار

هیچگاه

هیچوقت، هرگز


حدی

هرگز، هیچوقت، ابداً


هرگز

هیچوقت، ابداً، بهیچوجه


گاژ

(اسم) گاه: هیچگاز هیچگاه هیچوقت) .


کتره یی

بیخودی بدون دلیل: من هیچوقت کارم کتره یی و بدون نقشه نبوده است ‎. { (شام)

لغت نامه دهخدا

حدی

حدی. [ح َ دا] (ع ق) هرگز. هگرز. هیچوقت. هیچگاه. ابداً. همیشه: لاافعله حدی الدهر (منتهی الارب)، ای ابداً.

معادل ابجد

هیچوقت

524

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری