معنی پدربزرگ

فارسی به ترکی

پدربزرگ‬

büyükbaba, dede

فرهنگ عمید

پدربزرگ

پدرِ پدر،
پدرِ مادر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پدربزرگ

جد، نیا،
(متضاد) جده، مادربزرگ

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

پدربزرگ

435

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری