معنی پیمانکاری

لغت نامه دهخدا

پیمانکاری

پیمانکاری. [پ َ/ پ ِ] (حامص مرکب) عمل پیمانکار. مقاطعه. پدراتچی گری. تعهد کردن انجام دادن کاری یا ساختن بنایی در قبال پول معینی بدون محاسبه ٔ ارقام جزء سود و زیان و یا سنجش نفع و ضرر ریز کالا یا مصالح بنائی و جز آن.

فارسی به ترکی

حل جدول

پیمانکاری

مقاطعه‌کاری

فرهنگ فارسی هوشیار

پیمانکاری

عمل پیمانکار تعهد کردن اجرای کاری یا ساختن بنایی در قبال وجهی مقاطعه.


مقاطعه کاری

پیمانکاری پیمانکاری

فرهنگ عمید

پیمانکاری

شغل و عمل پیمانکار،


مقاطعه

از هم بریدن و جدا شدن، ترک مراوده و مکاتبه کردن،
برعهده گرفتن کاری معین با مزد مشخص، پیمانکاری،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیمانکاری

مقاطعه


مقاطعه

پیمان، پیمانکاری، کنترات

انگلیسی به فارسی

Long Term Construction Contracts

قراردادهای بلندمدت پیمانکاری


Contract Costing

هزینه یابی پیمانکاری


Construction Contracts

قراردادهای پیمانکاری


Construction Contract Revenues

درآمد قرارداد پیمانکاری


Long-Term Construction-Type Contracts

قراردادهای بلندمدت پیمانکاری

ترکی به فارسی

مؤته اهّیت لیک

پیمانکاری

فرهنگ معین

مقاطعه

(مُ طِ عَ) [ع. مقاطعه] (مص ل.) پیمانکاری، به عهده گرفتن انجام کاری پس از تعیین مزد.

معادل ابجد

پیمانکاری

334

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری