معنی کمخرد
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
احمق، بیخرد، سبکسر، کمعقل، نادان،
(متضاد) خردمند، خردور
سسترای
دمدمی، بیتدبیر، کمخرد، سستاندیشه، سستعقیده
ناقصالعقل
بله، کانا، کمخرد، کمعقل، کودن
ناقصعقل
ابله، احمق، کانا، کمخرد، کمعقل، کودن
باشعور
بخرد، خردمند، شعورمند، عاقل، فهیم، لبیب، فهمیده،
(متضاد) بیشعور، کمخرد
فرهنگ عمید
معادل ابجد
864