معنی گاهنامه
فرهنگ فارسی هوشیار
تقویم، دفتری که در آن حساب روزها و ماهها و سالها را چاپ میکنند
گهنما
(صفت اسم) ساعت، گاهنامه تقویم.
تاریخ میلادی
گاهنامه ی زایشی که آغازش زاد روز عیسی است
تاریخ هجری
گاهنامه ی فراور که آغازش فراروی پیامبر اسلام از مکه به مدینه است
فرهنگ عمید
فرهنگ واژههای فارسی سره
کلمات بیگانه به فارسی
فرهنگ معین
(شُ) (اِمر.) گاهنامه، تقویم.
انگلیسی به فارسی
تقویم یا گاهنامه گریگوری
مترادف و متضاد زبان فارسی
جریده، روزنامه، سالنامه، فصلنامه، گاهنامه، ماهنامه، مجله
معادل ابجد
122