معنی یی

لغت نامه دهخدا

یی یی

یی یی. (ع صوت) کلمه ای است که گاه تعجب گویند. (از تاج العروس ج 10 ص 421) (یادداشت مؤلف).


یی

یی. (اِ) یا.یاء. ی. نام حرف یاء. (یادداشت مؤلف):
ز غایت کرم اندر کلام تو نی نیست
در اعتقاد تو ضد است نون مگر یی را.
انوری.
عقل و جان چون یی و سین بر در یاسین خفتند
تن چو نون کز قلمش دور کنی تا بینند.
خاقانی.
در عری حروف عمر تو باد
مدت عمر از الف تا یی.
امامی هروی.
و رجوع به یا و یاء شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

یی یی

کلمه ایست که گاه تعجب گویند


قبیله یی

زندی همنیاکی تیره ای (صفت) منسوب به قبیله: سنن قبیله یی رسوم قبیله یی.


یی

نام حرف (ی) . ز غایت کرم اندرکلام تونی نیست در اعتقاد تو ضد است نون مگریی را. (انوری)


اوگه یی

(صفت) ناتنی ناپدری یا نامادری: برادر اوگه یی خواهر اوگه یی.


کلپتره یی

(صفت) بیهوده بیمعنی گتره یی.


گنجه یی

(صفت) منسوب به گنجه از مردم گنجه گنجه یی: نظامی گنجوی.


لقمه یی

‎ نواله یی گراسی، کوچک (صفت) منسوب به لقمه، کوچک باندازه یک لقمه.


حرفه یی

(صفت) منسوب به حرفه پیشه یی شغلی. یا دزد حرفه یی. شخصی که پیشه او دزدی باشد. یا مدرسه حرفه یی. مدرسه ای که در آن صنایع مختلف را بشاگردان یاد دهند.


لوله یی

‎ (صفت) بشکل لوله استوانه یی، نوعی قفل بشکل استوانه. -3 نوعی پیوند درختان.


کنجه یی

(صفت) منسوب به کنجه یا کباب کنجه یی. قسمی کباب که عبارتست از قطعات گوشت کوچک بسیخ کشیده.


گتره یی

‎ بقیمت مقطوع و بی آنکه وزن کنند یا بشمرند، بتخمین (غالبا نادرست) بدون حساب دقیق بیهوده: گتره یی چیزی گفت.

حل جدول

یی

حرف دهان کجی

دهان کجی

معادل ابجد

یی

20

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری