خواستنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خواستنی. [خوا / خا ت َ] (ص لیاقت) درخور خواستن. درخور طلبیدن. قابل طلب کردن. (یادداشت بخط مؤلف).
مترادف و متضاد زبان فارسی
دوستداشتنی، محبوب، موردپسند، پسندیده، مرغوب، مطلوب، طلبکردنی
پیشنهادات کاربران
دوست داشتنی
مطلوب-دلنشین-دلپسند-
دعوی-خوشایند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.