خطر به فارسی دیکشنری عربی
خطر
-
خطر , قمار , مخاطره , اتفاق , در معرض مخاطره قرار دادن , بخطر انداختن , مسلله بغرنج , گرفتاری حقوقی , تهدید , چیزی که تهدید کننده است , تهدیدکردن , ارعاب کردن , چشم زهره رفتن , بیم زیان , مسلولیت , درخطر انداختن , در خطر بودن , ریسک , احتمال زیان و ضرر , گشاد بازی
-
پرخطر , مخاطره امیز , خطرناک , پر مخاطره , ریسک دار
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.