خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی آقای اشتباه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب می توانید شاهد خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی آقای اشتباه باشید، با ما همراه باشید. سریال ترکی آقای اشتباه یک سریال تلویزیونی موفق و پربینندهی کمدی – عاشقانه محصول سال ۲۰۲۰ کشور ترکیه است. بازیگران این سریال عبارتند از؛ جان یامان در نقش اوزگور آتاسوی، اوزگه گورل در نقش ازگی اینال، گورگن اوز در نقش لونت یازمان، فاطما توپتاش در نقش جانسو آکمان، سوات سونگور در نقش اونال ییلماز، لاله بشار در نقش سویم آتاسوی، جمره گوملی در نقش دنیز کوپاران، سرکای توتونچو (اوزان دینچر)، سارپ جان کورواغلو در نقش سردار اوزتورک، تایگون سونگار در نقش سونر سچکین، فری بایجو گولر در نقش نوین ییلماز، اجه ایرتم در نقش گیزم سزر، امره ارن در نقش آنیل چلیک، کیمیا گوکچه آیتاچ در نقش ایرم دوآن.
خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی آقای اشتباه
ازگی وقتی به خانه می رسد به جاسنو زنگ میزند تا بداند بعد از رفتن او چه شده؟ جانسو می گوید: «کاش میموندی! سردار برنده مسابقه شده و الان هم دخترها دورش جمع شدن! بعد از اینجا هم پارتی داره! » ازگی حسرت اینکه الان آنجا نیست را می خورد و زیرلب به اوزگور لعنت می فرستد. جانسو با حالت قهر همراه دنیز بلند می شود تا آنجا را ترک کند و لونت هم دنبالش می کند. از طرفی اوزان هم دنیز را دنبال می کند. لونت خودش را به جانسو می رساند و با چرب زبانی راضی اش می کند تا با هم به خانه ی او بروند. دنیز از دست جانسو کلافه می شود و وقتی به سمت ماشینش می رود متوجه می شود که از دو طرف ماشین هایی پارک کرده اند که مانع حرکت دادن ماشینش می شود. دنیز عصبانی می شود و همان موقع اوزان به او نزدیک می شود. دنیز از دیدن او عصبانی تر می شود و بعد هم به راننده ماشین عقبی که پشت ماشین او پارک کرده لعنت می فرستد و به یدک کش زنگ میزند تا آن ماشین را توقیف بکند. اوزان هم به خاطر عصبانیت دنیز چیزی در مورد این که آن ماشین، ماشین خود اوست نمی گوید.
ازگی با عصبانیت پیش اوزگور می رود و به او می گوید: «حتما مشکلی تو قانونای تو وجود داره وگرنه تا الان منو سردار رل زده بودیم! » اوزگور می گوید: «اگه اونجا میموندی فقط یه رابطه یه شبه نصیبت میشد! » همان موقع سردار به ازگی زنگ می زند و اوزگور به او می گوید که نباید جواب بدهد. ازگی عصبانی می شود و می گوید: «تو کارتو خوب بلد نیستی و فقط داری وقت من رو تلف میکنی. حالا که اینطور شد من زیر هرچی قرار و مداره میزنم و راه خودمو میرم! » شب ازگی در خواب می بیند که اوزگور به او می گوید عاشقش است و به او نزدیک و نزدیک تر می شود تا که از خواب می پرد و از دیدن این خواب تعجب می کند. او باز سراغ اوزگور می رود و از او خواهش می کند که دوباره سر قولشان بمانند و به هم کمک بکنند. اوزگور کمی ناز می کند و در آخر قبول می کند. او به ازگی می گوید باید تا صبح صبر بکند تا جواب سردار را بدهد. صبح وقتی سردار زنگ می زند ازگی به خواست اوزگور به او می گوید که سرش شلوغ است و نمی تواند این هفته با او دیداری داشته باشد. اما از اینکه مدام به سردار جواب نه می دهد نگران می شود که نکند سردار به کل بیخیالش بشود.
ازگی به خاطر اینکه هنوز شغل مناسبی ندارد ناراحت است و مدام دنبال کار است. اوزگور وقتی این موضوع را می فهمد تصمیم می گیرد او را برای کار در مکان جدیدشان استخدام بکند اما به خاطر اخلاق او که سر همه چیز غر می زند حتی پیشنهادش را هم به او نمی دهد و بیخیال می شود. اوزان در مورد دنیز به گیزم و امره و اوزگور می گوید. گیزم می گوید که از روی پلاک ماشین او فهمیده که وکیل است و اوزگور به اوزان می گوید که باید از دخترهای سختی مثل او فاصله بگیرد. اما اوزان فکر و ذهنش خیلی درگیر دنیز شده و با فهمیدن آدرس شرکت وکالتی که دنیز در انجا کار می کند، اماده شده و با مدارکی که در دست دارد به انجا می رود. اما دنیز با دیدن عصبانی می شود و می گوید که نمی تواند وکالت شرکت آنها را قبول بکند و همان موقع ایرم، رقیب و همکار دنیز که اوزان را خیلی خوب می شناسد جلو می آید و پیشنهاد می دهد تا او وکالت اوزان را بر عهده بگیرد اما دنیز بخاطر رقابتی که با ایرم دارد فورا می گوید که کارهای اوزان را او انجام خواهد داد! اوزان مقابل دنیز می نشیند و همان موقع کسی به دنیز زنگ می زند و دنیز در مورد این که دوستش به کار نیاز دارد صحبت می کند. اوزان پیشنهاد می دهد برای رستوران جدیدشان انها به نیرو احتیاج دارند و خوب می شود اگر با دوستش قرار ملاقاتی بگذارد و دنیز با خوشحالی قبول می کند. ازگی وارد رستوران جدید می شود و با اوزان در مورد کار و وظایفش صحبت می کند و به توافق می رسد و بدون این که اوزگور را ببیند و بداند که صاحب رستوران است، انجا را ترک می کند.