خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی آقای اشتباه (Bay Yanlış)

سریال ترکی آقای اشتباه یک سریال کمدی-رمانتیک ترکی، با امضای گلد فیلم است. اولین قسمت آن در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰ به کارگردانی دنیز یورولمازر منتشر شد و به نویسندگی آسلی زنگین و بانو زنگین ساخته شده‌است و این سریال در ۲ اکتبر ۲۰۲۰ پایان یافت و توانسته سریال بسیار  پربیننده‌ای شود و بیش از ۹۰ درصد رای مثبت کسب کرده است. جان یامان، اوزگه گورل، گورگن اوز، فاطما توپتاش، سوات سونگور، لاله بشار از دیگر بازیگران این سریال هستند.

سریال ترکی آقای اشتباه

خلاصه داستان سریال ترکی آقای اشتباه

اوزگور یه پسر حدودا سی ساله است که باورش به دخترها و عشق رو از دست داده و دنبال روابط یکروزه است و درست مثل اسمش یک روح آزاد داره و همیشه دنبال هیجان و یک جا بند نمیشه. تحصیلکرده و ثروتمند و خوشتیپه و انتخاب هاش همیشه از روی منطقه. مدیریت یک رستوران معروف در استانبول رو برعهده داره. از طرفی ازگی یک دختر زیبا و ساده و صمیمی حدودا سی ساله است که دوست داره یه زندگی ساده و بدون زرق و برق داشته باشه و سرش تو کار خودش باشه. ازگی در یک شهر کوچیک بزرگ شده و برای دانشگاه به استانبول اومده و دیگه برنگشته. اون سعی میکنه به همه ی اطرافیانش کمک کنه و طرفدار صداقت و راستیه. در انتخاب هاش بیشتر با احساساتش حرکت میکنه . حالا سرنوشت این دو نفر را کنار یکدیگر قرار میدهد ولی ….


قسمت ۴۲ سریال ترکی آقای اشتباه

قسمت ۴۲ سریال ترکی آقای اشتباه 

لونت حسابی دلش برای جانسو تنگ شده و از امره می خواهد تا شب را پیشش بماند. امره بعد از مدتی درددل کردن با لونت حوصله اش سر می رود … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۴۱ سریال ترکی آقای اشتباه 

منشی برای امضای مدرکی سراغ لونت می رود و می گوید که جانسو هم ان را امضا کرده و فقط نیازمند امضای او هستند … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۴۰ سریال ترکی آقای اشتباه 

همه دنبال زینب هستند. مادر زینب به لونت به زنگ می زند و حسابی او را سرزنش می کند. لونت به سمتی می رود و از جانسو که او هم نگران حال زینب است … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۳۹ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی و دنیز برای انتخاب لباس عقد برای جانسو به مزون می روند. جانسو لباس عروس زیبایی به تن می کند که دنیز و ازگی حسابی تعریفش می کنند … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۳۸ سریال ترکی آقای اشتباه 

سویم و فیتنات همراه گیزم پیش اوزگور می روند. گیزم از اوزگور می خواهد تا دوباره او را به کار بگیرد. اما امره که خوب گیزم را می شناسد با این کار مخالف است … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۳۷ سریال آقای اشتباه 

پلیس ها ازگی را همراه خود به بازداشتگاه می برند. اوزگور که میداند این کار باید کار تولگا باشد، با عصبانیت همراه اوزان به سمت لاگابیا می روند … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۳۶ سریال ترکی آقای اشتباه 

اوزگور به لاگابیا می رود و اول به اوزان و گیزم و امره می گوید که به خاطر ازگی که با ارزش ترین دارایی او در این دنیا است، مجبور شده تا لاگبیا را به تولگا بفروشد … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۳۵ سریال ترکی آقای اشتباه 

دنیز همراه اوزان به شرکت حقوقی شان می رود و به تنهایی پیش ارجمند می رود و با اطمینان می گوید کسی که جای برگه های اصلی را عوض کرده بود، ایرم بوده … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۳۴ سریال ترکی آقای اشتباه 

اوزگور به سمت تولگا حمله می کند و می گوید: «پسر تو میخوای بمیری آره؟ گمشو برو از مکان من بیرون. » تولگا می گوید: «انگار نتونستم حالیت کنم. میخوای سندهارو نشونت بدم؟ » … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۳۳ سریال ترکی آقای اشتباه 

گیزم که از مدیر روابط عمومی شدن در مکان جدید ناامید شده، چشمانش پر از اشک می شود و تصمیم خودش را می گیرد. او مستقیم به شرکت تولگا می رود و … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۳۲ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی بعد از انجام دادن کارهای لازم در شرکت تولگا، به مادرش زنگ می زند و خیلی مستقیم به او می گوید که با اوزگور رابطه دارد و با وجود ناراحتی نوین به او توضیح می دهد که … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

قسمت ۳۱ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی و اوزگور به یکدیگر می گویند که چقدر همدیگر را دوست دارند و بعد اوزان که جعبه ی کادوی اوزگور یادش بود، آن را بیرون می آورد و مقابل ازگی می گذارد … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۳۰ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی با خوشحالی به نوین و اونال می گوید که دیگر بیخیال عشق و عاشقی شده و می خواهد تمرکزش را روی کارش بگذارد و اتفاقا امروز هم برای یک مصاحبه کاری به استانبول خواهد رفت… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۹ سریال ترکی آقای اشتباه 

لونت به جانسو می گوید که در استخر با زینب قرار گذاشته تا بیشتر با هم آشنا بشوند. جانسو از این که لونت به فوبیای او از آب توجهی نکرده دلخور می شود و … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۸ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی با ناراحتی و در حالی که اشک می ریزد به بام شهر، جایی که با اوزگور خاطره داشت می رود. وقتی به آنجا می رسد و کمی آرام می گیرد متوجه کاغذ یادداشتی می شود … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۷ سریال ترکی آقای اشتباه 

اوزگور به ازگی می گوید که برای فردا حتما در کافه باشد چون یک بند موسیقی مهم به رستوران خواهد آمد. ازگی هم از امره می پرسد که … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۶ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی و اوزگور در دفتر اوزگور به هم نزدیک می شوند تا همدیگر را ببوسند که امره بدون در زدن وارد اتاق می شود و هردوی انها دستپاچه می شوند … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۵ سریال ترکی آقای اشتباه 

نوین و سویم وقتی همدیگر را می بینند، شوکه عصبانی شده و شروع به طرفداری از بچه ی خودشان می کنند و به بچه ی یکدیگر توهین می کنند. … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۴ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی و اوزگور با شرمندگی مقابل نوین و اونال می نشینند. ازگی معذرت خواهی می کند و اوزگور می گوید که همه چیز تقصیر او بوده و نباید ازگی را مقصر بدانند اما … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۳ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی و اوزگور به لاگابیا می روند و روی میزی نشسته و مشغول صحبت می شوند. اوزگور از او می پرسد که اگر رابطه شان واقعی بود چه میشد و بعد خودش جواب می دهد … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۲ سریال ترکی آقای اشتباه

قسمت ۲۲ سریال ترکی آقای اشتباه 

سردار و یشیم وارد خانه می شوند و سردار مستقیم به سمت ازگی می رود و دستان او را که ضرب دیده در دستش می گیرد و می گوید: «اگه من اونجا بودم هیچ وقت نمیذاشتم همچین اتفاقی بیفته. »… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۱ سریال ترکی آقای اشتباه

قسمت ۲۱ سریال ترکی آقای اشتباه 

در این آموزش، ایرم مدام خودش را به اوزان می چسباند که باعث ناراحتی دنیز می شود اما اوزان همه توجهش به دنیز است. از باشگاه به لونت زنگ می زنند ,… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۲۰ سریال ترکی آقای اشتباه

قسمت ۲۰ سریال ترکی آقای اشتباه 

دخترها به باشگاه می روند و کمی بعد اوزگور و اوزان هم به انجا می آیند و از دیدن هم تعجب می کنند. اوزگور مشغول ورزش می شود اما همه فکر و ذکر اوزان پیش دنیز است … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۱۹ سریال ترکی آقای اشتباه

قسمت ۱۹ سریال ترکی آقای اشتباه 

یشیم خودش را بیشتر و بیشتر به اوزگور نزدیک می کند تا او را ببوسد که همان موقع ازگی تحمل این که آنها را آن لحظه ببیند را نمی کند و از انجا می رود و پایش به چیزی می خورد که … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۱۸ سریال ترکی آقای اشتباه

قسمت ۱۸ سریال ترکی آقای اشتباه 

ایرم برای اینکه بیشتر به دنیز به خاطر پروژه ی توریستی که نصیب او شده حرص بدهد، از او هم دعوت می کند تا با اکیپ همکاران و آقای ارجمند به لاگابیا بروند … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی آقای اشتباه

قسمت ۱۷ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی با بی میلی می رود تا برای قرار شامش با سردار آماده بشود. سردار به او زنگ می زند و می گوید که یک مریض اورژانسی برایش پیش آمده ولی خودش را کمی بعد خواهد رساند… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی آقای اشتباه 

ازگی و اوزگور به استانبول برگشته اند. اما نگاه هایشان به هم فرق کرده است. اوزگور به ازگی پیشنهاد می دهد که فردا برای اولین روز کاری اش همراه هم بروند. ازگی هم با کمال میل قبول می کند و … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی آقای اشتباه 

بچه ها تصمیم می گیرند قبل برگشتن به استانبول، سری به دریا بزنند. ازگی و اوزگور کنار دریا در مورد مشکل جدیدشان و این که نمی دانند چطور این جریان را به پایان ببرند صحبت میکنند… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی آقای اشتباه 

اوزان از دنیز می خواهد تا او هم در رقص همراهی اش بکند اما دنیز برایش قیافه می گیرد و می گوید که اصلا رقصیدن دوست ندارد و بعد به اوزان می گوید… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۱۲ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۱۱ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۱۰ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۹ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۸ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۷ سریال ترکی آقای اشتباه

قسمت ۷ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۶ سریال ترکی آقای اشتباه

قسمت ۶ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۵ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۴ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۳ سریال ترکی آقای اشتباه 

قسمت ۲ سریال ترکی آقای اشتباه 

 

قسمت ۱ سریال ترکی آقای اشتباه

دختری به اسم ازگی ناراحت و عصبانی از دست دوست پسرش سونر که بعد از سه سال رابطه درست وقتی که با ذوق و شوق برای او در خانه ی مشترکشان تدارک تولد سورپرایزی دیده بوده، سونر با دختری غریبه وارد خانه شده و همه ی آرزوها و خیال ازدواج ازگی را بهم زده. ازگی بعد از آن روز نسبت به همه بی اعتماد شده و وقتی همراه جانسو، دختر خاله اش و دنیز، دوست دوران بچگی اش کنار هم نشسته اند و در مورد این موضوع صحبت می کنند، دنیر به ازگی می گوید که مشکل در انتخاب  اوست! و جانسو یکی یکی دوست پسرهای ازگی را که همه شان به نحوی از او سواستفاده کرده یا نامرد از آب در آمده بودند را میشمارد! ازگی هم تصمیم می گیرد که دیگر سمت آدم اشتباه نرود و عاقلانه تصمیم بگیرد! از طرفی، پسر جذابی به اسم اوزگور، به سمت رستوران و بار لاگابیا که صاحب آن هم خودش است می رود. همه دخترها از دیدن او هیجان زده می شوند و اوزگور آخر شب بعد از بار، دختری را همراه خودش به خانه می برد و با او می خوابد! صبح وقتی اوزگور از خواب بیدار می شود متوجه می شود که دختر دیشبی برایش میز مفصلی از صبحانه چیده و قصد دارد همانجا بماند. اوزگور که اصلا دلش نمی خواهد رابطه اش با دختر ادامه دارد باشد، به هر نحوی او را از خانه بیرون می کند.

کمی بعد مادر اوزگور به او زنگ می زند و می گوید که دلش نوه می خواهد و حداقل برای یک بار هم که شده یکی از دوست دخترهایش را با او آشنا بکند. اما اوزگور که حوصله ی رابطه ی طولانی مدت را ندارد مادرش را هم دست به سر می کند. از طرفی مادر ازگی هم به او زنگ می زند و می گوید: «الان سه ماه شده که تو هنوز به زندگی عادیت برنگشتی! دخترم دیگه وقتشه. به نظرم بیام استانبول تا بریم تخمک های تورو فریز کنیم! یا خودت زودتر یه فکری بکن و بهم نوه بده! » ازگی که هنوز هم بعد از سونر نتوانسته به خودش بیاید زودتر مکالمه اش با مادرش را تمام می کند و آماده می شود تا سر کار برود. او در ماشین مشغول گوش دادن به وویس های الهام بخش است که از خود بیخود می شود و چشمانش را می بندد که با ماشین جلویی اش تصادف می کند و به خاطر این که هم ماشین شرکت توقیف می شود و هم دیر به سرکارش می رسد عصبی می شود اما سعی می کند خودش را نبازد که همان موقع هم باران شروع به باریدن می کند و ازگی و از طرف دیگر اوزگور به سمت یک تاکسی می روند و از دو طرف همزمان سوار تاکسی می شوند. ازگی وقتی می بیند اوزگور هم سوار تاکسی شده از او می خواهد که پیاده بشود چون اول خودش این تاکسی را گرفته، اما اوزگور می گوید که برای او مانعی ندارد اگر هم مسیر بشوند. بالاخره بعد از فهمیدن اینکه مسیر هردویشان یک جا است ازگی هم راضی می شود..

کمی بعد راننده در مورد عشق و عاشقی و این که شناختن زن ها سخت است صحبت می کند و اوزگور هم حرف او را تایید می کند اما ازگی که از این بابت زخم خورده است با عصبانیت می گوید: «شماها جز سواستفاده کردن از زن ها چیز دیگه بلد نیستین! زن بیچاره هم باید کار کنه و به کارهای خونه برسه. حالا چیزی در مورد حاملگی و زایمان هم نمیگم! » اوزگور می پرسد: «متاهلی؟ » ازگی جواب نه می دهد و اوزگور می گوید: «تعجبی نداره! بذار حدس بزنم… احتمالا دوست پسرت تازگیا با خیانت ولت کرده و برای همین هم هست از همه طلبکاری! » ازگی از لحن او بیشتر حرصش می گیرد و همانجا پیاده می شود و به محل کارش می رود. او تصمیم گرفته از این به بعد زندگی اش، کارش باشد. اما وقتی وارد شرکت می شود متوجه می شود که سمت بالاتر را به کارمند تازه وارد شرکت داده اند و از این بابت عصبانی شده و به مدیر شرکت اعتراض می کند که در نهایت باعث می شود اخراج بشود! اوزگور هم به لاگابیا می رود و آنجا به دوست صمیمی اش اوزان که آشپز آنجا هم هست خبر می دهد که خبرنگار جذابی قرار است برای گرفتن گزارش از او به آنجا بیاید و ساعتی بعد هم یشیم همان خبرنگار زیبا به رستوران می آید و مشغول گرفتن گزارش از اوزگور می شود.

هردوی انها به صورت نامحسوسی از یکدیگر خوششان می آید و به هم آمار می دهند! کمی بعد از اخراج شدن ازگی ، سونر به او زنگ می زند. ازگی به خیال اینکه زنگ زده تا التماس کند که به رابطه شان برگردند با غرور جواب سونر را می دهد اما سونر از او می خواهد که از خانه ی مشترکشان بیرون برود چون قرارداد خانه به اسم اوست. ازگی عصبانی می شود و می گوید: «اما همه هزینه های خونه با من بود! » سونر بدون توجه به او قطع می کند و ازگی که خیلی حواسش پرت شده با ماشینی تصادف می کند. وقتی ازگی چشمانش را در بیمارستان باز می کند با دکتر خوشتیپی بالای سرش روبرو می شود و غر می زند و می گوید: «حالم خوبه فقط یه آدم گاو منو ندید و بهم زد! » دکتر می گوید: «اما این شما بودین که پریدین جلوی ماشینم ازگی خانم! » همان موقع جانسو و دنیز هم با نگرانی از راه می رسند و دنیز که وکیل است اصرار می کند تا با پلیس تماس بگیرند اما ازگی می گوید که حالش خوب است و از طرفی جانسو هم دکتر سردار را که در همان بیمارستانی که او کار می کند دکتر زایمان است می شناسد و به خاطر احترامی که برای او قائل است از دنیز می خواهد بیخیال این قضیه بشود. بعد از رفتن سردار، جانسو با هیجان می گوید که سردار خیلی آدم حسابی است و می تواند گزینه ی خوبی برای ازگی باشد!

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا