خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۶۲ سریال ترکی محکوم
قسمت ۶۲ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی محکوم

فیرات با بوگه تو اتاق بازجویی هستن. بوگه میگه واسه چی منو آوردی اینجا؟ فیرات مدارک پولشویی که ساواش با اسم او درست کرده بود را جلوش میزاره و بهش نشون میده اما بوگه قبول نمیکنه و میگه من از هیچی خبر ندارم من همچین کاری نکردم! اما فیرات میگه تمام مدارک علیه توست ولی اگه درباره کارهای باریش اعتراف کنی آزادت میکنم بوگه به شدت عصبانی می شود. باریش تو راهروی کلانتری ایستاده و میخواد که بوگه را ببینه اما جلوشو میگیرن و بهش اجازه نمیدن واسه همین باریش کلافه و عصبی میشه. وکیل بوگه به اتاق بازجویی میره و مدارک را نگاه میکنه. او با دیدن مدارک به بوگه میگه چاره دیگه ای نداری جزء اینکه باریشو لو بدی همه ی مدارک قانونیه و اصلا نمیشه زیرش زد تا خلاص بشی! نمیشه کاری کرد واست بهتره به حرف فیرات گوش کنی و بهش اعتماد کنی. در اتاق بازجویی دیگه دادستان کل پیش حاجی میره و درباره قتل جدید ازش سوال میپرسه اما حاجی هیچ حرفی نمیزنه و به سوالاش جواب نمیده و فقط نگاهش میگنه. دادستان کل از اتاق بیرون میاد و فیرات را میفرسته. تو اتاق فیرات خودشو جودی نشون میده که داره جدی باهاش صحبت میکنه و ازش میپرسه که ماجرای قتل چی بوده؟ حاجی بهش میگه من کاری نکردم و اون قتلو من انجام ندادم من فقط برای اثبات بی گناهیم رفتم سراغ ماشینم و وقتی جا به جاش کردم متوجه شدم که توش یه جنازه ست بعدش فهمیدم جناره دایی خودم بوده! فیرات بهش میگه باشه ما منتظر نتیجه کالبد شکافی می مانیم تا همه چیز مشخص بشه. وکیل بوگه وقتی از اتاق بازجویی بیرون میاد زاهد بهش زنگ میزنه سپس به وکیل میگه باید هرجور که شده بوگه را راضی کنی تا علیه باریش اعتراف کنه یکدفعه باریش از پشت سر گوشی را میگیره و به زاهد میگه میدونم همه چیز زیر سر توعه! اگه بوگه را آزاد نکنی خودم میکشمت!

رفیع به خانه پیش سینیور میره و بهش خبر میده که فیرات بوگه را به جرم پولشویی بازداشت کرده، سینیور میگه فیرات داره از طریق بوگه کاری میکنه که باریش را گیر بندازه! سپس بهش میگه یه نفر را بزار نزدیک خانه فیرات تا اونجارو زیر نظر داشته باشه و بفهمیم که قرار چیکار کنه. رفیع از خانه بیرون میره که میبینه مجاهد یکی از افرادشونو که فرار کرده بود گیر انداخته و آورده رفیع با کمال خونسردی جلوی مجاهد او را میکشه که مجاهد شوکه میشه و میترسد. فیرات به بازداشتگاه پیش حاجی میره و بهش اطمینان میده که به زودی بی گناهیش ثابت میشه و از اونجا بیرون میره سپس پیش بوگه میره و بهش میگه من میدونم باریش از نظر روانی مشکل داره ک به خاطر همین برده بودیش پیش روانشناس سپس شروع میکنه به گفتن از کارها و قتل هایی که باریش انجام داده تا از این طریق بوگه را نرم کند که اعتراف کنه و بهش بفهمونه که آدم خطرناکیه بوگه عصبی میشه و گریه اش میگیرد فیرات وقتی میبینه چیزی نمیگه از اونجا بیرون می رود. ساشا به خانه باریش رفته و باهمدیگه در حال صحبت کردن هستن. باریش میگه بوگه منو لو نداده و نمیده اما ساشا این احتمالو میده که شاید این کارو بکنه چون بوگه آدمیه که خودش ۲بار خواسته اونو لو بده. باریش از بوگه دفاع میکنه و میگه که بوگه آدمی نیست که لو بده اونو سپس با کلافگی میگه باید هرجور که شده بوگه را نجات بدم و بیرون بیارمش! در خانه فیرات قنبر خودشو سرزنش میکنه و میگه تقصیر من بود من نباید میزاشتم که حاجی بره خونه مادرش اگه نرفته بود گیر نمی افتاد. پاشا و خان بابا او را دلداری میدن و میگن خودتو اذیت نکن حاجی به زودی به کمک فیرات آزاد میشه.

شب پنهانی ساشا وارد خانه جیدا میشه و بهش میگه زاهد چه مدارکی را به فیرات داده تا بوگه را زندان بندازه؟ جیدا اول انکار میکنه که از چیزی خبر نداره و همچین چیزی نیست اما وقتی با تهدید ساشا روبرو میشه میگه زاهد خودش اول میخواست باریشو لو بده اما سینیور تهدیدش کرد که نباید این کارو بکنه واسه همین مدارکی را از دفتر خیریه به دست فیرات رسوند تا از طریق بوگه بتواند باریش را دستگیر کنه. باریش از عصبانیت اسلحه ای برمیداره و به طرف خانه فیرات میره سپس از پنجره او را نشانه میگیرد و میخواد به قتل برسونتش اما لحظه اخر سینیور از راه میرسه و جلویش را میگیره و میگه نباید الان این کارو بکنی! الان عصبی و متوجه کاری که میخوای بکنی نیستی پس به اعصاب خودت مسلط باش و عاقلانه رفتار کن! نمیخواد نگران باشی بوگه آزاد میشه خیالت راحت باشه سپس باریش را آرام میکند و بعد از قانع کردنش او را با خودش از آنجا می برد….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا