خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۶۳ سریال ترکی محکوم
قسمت ۶۳ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی محکوم

فیرات به پاشا، قنبر، بکیر زنگ میزنه و بهشون میگه برن کامیون حاجی را که تو تصادف با اون بوده ببرن آدرسی که بهشون میگه تا اینجوری دادستان کل را به اونجا بفرسته و بی گناهی حاجی ثابت بشه آنها قبول میکنن. فیرات پیش دادستان کل میره که او به فیرات میگه که نتیجه آزمایش کالبد شکافی اومده و دایی حاجی به خاطر مصرف الکل تقلبی بوده فیرات حق به جانب بهش میگه من که گفته بودم بهتون نمیتونه کار حاجی باشه! سپس باهاش درباره پرونده قتل ابراهیم که افتاده گردن حاجی حرف میزنه و بهش یه آدرس میده و میگه بهتره برین به این آدرس که ماشین ها اونجان. ساشا تو لباس پلیس میره بازداشتگاه و با اسلحه بوگه را تهدید میکنه و میگه که حواست باشه باریشه لو ندی! بوگه عصبی میشه و سروع میکنه با ساسا بحث کردن بعد از چند دقیقه ساشا از اونجا بیرون میره و باریش میاد و با بوگه صحبت میکنه و میگه اصلا نگران نباش من میارمت بیرون. فیرات به اونجا میاد و بیا دیدن باریش عصبی میشه. باریش باهاش کل کل میکنه و برای حرص دادنش صحنه کشته شدن زینب زنش را برایش دوباره یادآوری میکنه بوگه با شنیدن اون حرفا شوکه میشه و حسابی جا میخوره.

فیرات بعد از اینکه باریش را بیرون میکنه پیش بوگه میره و دوباره به خاطر خطرناک بودن باریش بهش گوشزد میکنه بوگه قبول میکنه و میگه باشه من اعتراف میکنم درباره باریش. فیرات خوشحال میشه و او را با خودش به اتاق بازجویی می برد. قبل از اینکه بوگه شروع به صحبت کردن بکنه دادستان کل به فیرات زنگ میزنه و خبر میده آدرسی که داده بودی رفتیم اونجا ولی هیچ ماشینی نبود! فیرات جا میخوره و از اتاق بازجویی بیرون میاد و تعجب میکنه. باریش با دیدن فیرات بهش پوزخند میزنه و فیرات متوجه میشه که زیر سر باریشه. فیرات پیش باریش میره که باریش بهش میگه آزادی بوگه را در قبال آزادی حاجی میخوام. همان موقع یادش میاد که ساشا را فرستاده بود تا بکیر را تعقیب کنه. ساشا میفهمه که بکیر ماشین را کجا برده بوده سپس تو یه فرصت مناسب ماشین را از آنجا جا به جا میکنه و می برد. فیرات به شدت عصبی میشه و ناچار میشه که بوگه را آزاد کند. دادگاه حاجی تشکیل می شود و فیرات با مدارکی که تو دستش داره حاجی را آزاد میکنه. او حسابی خوشحال میشه و مادرش را در آغوش میگیرد. حاجی به خانه خودشان میرود و برای یه جشن کوچیک همه را اونجا دعوت میکند. همگی سر سفره نشستند که یکدفعه سینیور و رافیع به اونجا میرن و کنارشان می نشینند. فیرات باهاش با طعنه و کنایه صحبت میکند و میگه که نمیتونه اونو دستگیر کنه همان موقع دستیار فیرات بهش زنگ میزنه و میگه که دادستان کل بررسی پرونده سینیور را تایید کرده و قراره به جریان بیافتد فیرات سریعا به بهانه پیش آمدن کاری به طرف دادگستری راهی میشه.

بازیش و بوگه به خانه شان رفتن و باریش پاسپورت جعلی که واسه خودشان گرفته را بهش نشون میده و میگه به زودی از اینجا میریم و همه ی این مصیبت هارو پشت سر میزاریم اما بوگه به خاطر چیزهایی که فهمیده درباره باریش منصرف شده و نمیخواد که دیگه باهاش همراه بشه واسه همین نمیدونه باید چیکار کنه. فیرات به اتاق دادستان کل میره و میگه که درخواست تعقیب باریش، ساشا و بوگه را دارد اما دادستان کل قبول نمیکنه و میگه به خاطر اینکه مدام داری از یه پرونده میری تو یه پرونده دیگه کلافه شدم و ازش میخواد تا بس کنه اما فیرات میگه من قصدم دستگیری سر دسته کارتل هستش یعنی سینیور! دادستان کل بهش میگه من حکم تفتیش خانه سینیور را تایید کردم. فیرات به همراه نیروهای پلیس به طرف خانه سینیور راهی میشن. فیرات و مامورها اونجارو میگردن و فیرات موفق میشه تا پرونده خان بابا را پیدا کند در کل فیرات به خاطر پیدا کردن و گیر آوردن اون پرونده به اونجا رفته بود. سینیور که فیرات را زیر نظر داشت متوجه میشه که اون پرونده را پیدا کرده و برداشته به خاطر همین کلافه میشه و استرس می گیرد سپس پنهانی به رافیع میگه باید هرجور که شده فیرات را از بین ببریم فقط حواست باشه که گیر نیوفتی و باید سریع این کار انجام بشه رافیع تایید می کنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا