خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۶۴ سریال ترکی محکوم
قسمت ۶۴ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی محکوم

بوگه دوباره با باریش حرف میزنه تا پیش روانشناس برای مشاوره بره. باریش در آخر قبول میکنه و به مطب دکتر میره. اونجا دوباره توهم ساواش را میزنه دکتر از رفتارهای باریش متوجه میشود که او با یه موجود خیالی در حال کلنجار رفتن است. بعد از رفتن باریش دکتر از بوگه میخواد تا به اتاقش بره. او به بوگه میگه که اوضاع روحی و روانی آقای یساری زیاد خوب نیست و باید هرچه سریعتر درمانش شروع شود. در دادگستری فیرات پرونده خان بابا را شروع کرده تا بهش رسیدگی کنه سپس با مدارک و چیزهایی که فهمیده میره پیش دادستان عاصف و میگه خان بابا بی گناهه و پرونده را بهش نشون میده اثبات می کند. شب باریش در خانه تو اتاقش هست و در حال جمع کردن مدارک تا کم کم راهی بشن اما آنجا دوبار توهم ساواش را میزند . ساواش مدام باهاش حرف میزنه ولی باریش اعتنایی نمیکنه ساواش او را به خاطر کارها و رفتارهایش تحقیر و سرزنش میکند باریش از کوره در میره و باهاش دعوا میکنه. باریش ازش میخواد تا بس کنه و ساکت بشه و در آخر اسلحه را برمیدارد و به طرف کاناپه ای که فکر میکند ساواش اونجاست شلیک میکنه‌ بوگه و جان از صدای دعوای باریش و شلیک گلوله به اون اتاق میرن تا ببینن چیشده انها وحشت کردن. باریش به خودش میاد و اسلحه را پنهان میکند ‌و با درماندگی به آنها نگاه میکند. سپس بوگه جان را می فرستد تا بره و با نگرانی پیش باریش میره و ازش میخواد تا بهش بگه مشکلش چیه و با چه چیزی درگیره؟ باریش او را در آغوش میگیرد و بهش میگه که اول از کشور خارج بشیم این مشکلارو پشت سر بزاریم بعد بهت قول میدم که درمانمو شروع کنم تا یه زندگی جدید و آرومیو شروع کنیم.

مجاهد به دستور رافیع خانه فیرات را زیر نظر گرفته تا به محض دیدنش او را بکشد اما وقتی فیرات را میبینه می ترسد و نمی تونه قدم از قدم برداره. مجاهد از پنجره خونه فیرات فراری ها را می بیند و متوجه می شود که اونا اونجا پنهان شدن. فردای آن روز بوگه به بهانه اینکه میخواد با ماددش خداحافطی کنه از خانه بیرون میزنه. وقتی از خانه بیرون میره او چشمش به ساشا می افتد که با یه چمدان در حال رفتن به خانه شان است او میفهمه که ساشا هم قراره باهاشون راهی بشه و حسابی بهم میریزد. بوگه سریعا به فیرات زنگ میزنه و میگه باید همدیگرو هرچی سریعتر ببینیم. مجاهد پیش سینیور میره و میگه نتونستم فیراتو بکشم چون فراری ها تو خونه فیرات بودن و متوجه میشدن. سینیور به دادگستری پیش دادستان کل میره و گزارش میده که فراری ها تو خونه دادستان فیرات هستن و اونجا پنهان شدن دادستان کل دستور تفتیش خانه فیرات را می دهد. ساشا به خانه باریش میره و بهش میگه من نمیتونم رفتارهای بوگه و تورو تحمل کنم واسه همین تصمیم گرفتم که نیام باهاتون باریش تمام تلاششو میکنه تا منصرفش کنه اما ساشا نظرش عوض نمیشه و خداحافظی میکنه سپس از خانه باریش میره. بوگه پیش فیرات رفته و بهش میگه من دیگه میترسم و واقعا امنیت جانی ندارم پیش باریش و فقز به خاطر اینکه از خودم و جان حفاظت کنم میخوام باریشو لو بدم که ساواش هستش سپس بهش یه فلش میده که توش فیلمه اعتراف ساواش به عنوان قاچاقچی هستش. سپس از فیرات میخواد تا توی فرودگاه اونو دستگیر کنن تا بهش شک نکنه فیرات قبول میکنه. فیرات با یه تیم به طرف فرودگاه میرن تا ساواش را دستگیر کنن از طرفی دیگه دادستان کل با یه تیم به طرف خانه فیرات میره. وقتی در خانه را می زنند بکیر با نازلی در را باز میکنند. دادستان کل با پلیس ها خانه را می گردند اما کسیو نمی بینند. دادستان کل دستور میده تا پارکینگ و جاهای دیگه ساختمانم بگردن.

فیرات با مامورها باریش را تو فرودگاه پیدا می کنند و به طرفش میرن و میگن اومدم بازداشتت کنم. باریش با پوزخند میگه تو مدرکی نداری که بخوای این کازو بکنی! فیرات میگه چرا دارم هم مدرک دارم هم شاهد سپس به بوگه اشاره می کنه. باریش جا میخوره و کاری نمیتونه بکنه دیگه. باریش از دست بدکه حسابی عصبانی و ناراحت میشه که همان موقع ساشا با فیرات تماس تصویری میگیره. او به فیرات بکیر را که دست و دهانش را بسته و نازلی که رو صندلی نشسته را بهش نشون میده و میگه اگه باریش را ول نکنی انها را خواهد کشت فیرات به شدت عصبی و کلافه میشه و به ناچار باریش را آزاد میکنه از طرفی ساشا هم دست و دهن بکیر را باز میکند و آنها از انجا میرن. باریش با ناراحتی به بوگه میگه این کارتو هیچ وقت فراموش نمیکنم و از فرودگاه میره. فیرات به دادگستری برمیگرده مجاهد اسلحه تو دست با ترس و استرس کنار ماشین فیرات میره. فیرات ازش میپرسه چی شده؟ چخبره؟ مجاهد با ترس میگه مجورم بکشمتون اگه این کارو نکنم سینیور منو میکشه! فیرات بهش میگه کار اشتباهی نکن همه چیز درست میشه سینیور هیچ کاری نمیتونه بکنه! سپس ازش میخواد تا برای اون جاسوسی کنه. فیرات تو دادگستری جلوی خبرنگارها میگه که اموال ساواش مصادره شده و الان تحت پیگرد قانونی می باشد قبل از اینکه دادستان کل به خانه فیرات بره، فیرات متوجه شده بود و سریعا به حاجی زن زده و ازش خواسته که بره دنبال دوستانش و از انجا ببره اونارو حاجی هم همین کارو کرده بود…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا