خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۶۵ سریال ترکی محکوم
قسمت ۶۵ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال ترکی محکوم

فیرات به دادگاه تو اتاق دادستان کل میره و ازش به خاطر تهمت هایی که زده شده و گشتن خانه اش به جرم پناه دادن به فراری ها گلگی میکنه دادستان کل ازش عذرخواهی میکنه. سینیور به زاهد زنگ میزنه و میگه اگه فیرات به همین رویه اش ادامه بده متوجه همه چیز میشه و همه ی ما تو دردسر می افتیم زاهد میگه خیالت راحت فیرات هیچ مدرکی نداره سینیور با طعنه بهش میگه از کجا معلوم شاید بوگه همونجوری که باریش را لو داد ما را هم لو بده و تلفنو قطع میکنه، زاهد با شنیدن این حرف شوکه میشه. فیرات به بوگه زنگ میزنه و میگه نزدیک خانه تان چند تا مامور گذاشتم تا امنیت شما را برقرار کنند فقط شما هروقت خبری شد سریعا بهم خبر بدین بوگه قبول میکنه. فیرات به خانه برمیگرده که خان بابا میگه پرونده ام کامل شده دیگه میتونم برم خودمو معرفی کنم تا منو تبرعه کنی! حاجی به فیرات میگه انگاری یه نفر هم بودا کنار قنبر که میتونه شهادت بده که قنبر گسیو نکشته فیرات میگه خیلی خوبه باید سریعا اون شخصو پیدا کنیم. باریش و ساشا باهم برنامه ریختن تا از کشور خارج بشوند اما از اونجایی که هیچ پولی ندارن تصمیم میگیرن تا به یکی از شعبه های بانک یساری برن و ازشون دزدی کنند. وقتی به اونجا میرسن با اسلحه بهشون حمله میکنند رئیس شعبه بانک دکمه آژیر خطر را میزند که باریش بهش شلیک میکند. مردم تو بانک حسابی می ترسند و جیغ و فریاد می زنند ساشا همه را به گوشه ای جمع می کند. فیرات و دریا تو ماشین هستند که بهشون گزارش دستبرد به بانک را می دهند فیرات از مشخصات متوجه می شود که ساشا و باریش هستند به خاطر همین باهمدیگه به اونجا میروند. مامور های پلیس بانک را زیر نظر می‌گیرند فیرات به باریش زنگ میزند باریش بهش میگه اگه تا نیم ساعت دیگه ماشین ضد گلوله برایم نیاورید همه ی گروگان ها را می کشم.

خبر دستبرد به بانک یساری و گروگان گیری از اخبار پخش می شود. بوگه با دیدن اخبار جا میخورد و از دست این کارهای باریش عصبی میشه همان موقع زاهد به بوگه زنگ میزنه و درباره کارهای باریش باهاش حرف میزنه و عصبی میشه بوگه میگه همه ی این کارها تقصیر خود توعه و تلفنو قطع میکنه. سینیور با دیدن اخبار و مطلع شدن از وضع کنونی باریش حسابی خوشحال میشه رافیع بهش میگه فیرات در تکاپو هستش تا شمارو گیر بندازه سینیور میگه او هیچ مدرکی نداره نمیتونه منو گیر بندازه مجاهد هم کنارشان نشسته و همه حرف هایشان را می شنود. فیرات به چادر پلیس میرود او میخواد وارد بانک بشه. دریا به باریش زنگ میزنه و میگه به جای گروگان‌ها فیرات را بگیرد اما باریش پوزخند میزنه و میگه فیرات اصلاً به درد من نمیخوره همان موقع بوگه تلفن را از دست دریا می گیرد و بهش پیشنهاد میده تا او را به جای گروگان‌ها بگیرد باریش حسابی شوکه میشه. دریا بوگه را به داخل بانک می فرستد. باریش یک زن باردار و رئیس بانک را که مجروح شده نگه می دارد و بقیه را رد میکند سپس با طعنه میگه بوگه به اندازه همه گروگان‌ها با ارزش نیست! بعد از چند دقیقه تک تیراندازها باریش را نشانه گرفتند تا بهش شلیک کنند بوگه متوجه میشه و خودش را جلوی او می اندازد فیرات حسابی عصبانی و کلافه‌ست و با دریا دعوا می کند که چرا بوگه را فرستاده به داخل بانک! باریش بالا سر بوگه میره و با نگرانی حالش را می پرسد بوگه که جلیقه ضد گلوله به تن داشت از سر جایش بلند می شود. باریش نفسی راحت می کشد و او را در آغوش می گیرد سپس عصبانی میشه و با رئیس بانک به بیرون بانک میرود و داد میزنه که اگه تا پنج دقیقه دیگه ماشین ضد گلوله نیاد این مرد خواهد مُرد. دریا وقتی میبینه هیچ راه دیگه ای نداره دستور میده تا ماشین را برایش بیاورند.

بعد از آمدن ماشین باریش به همراه ساشا و زن باردار و رئیس بانک سوار ماشین می شود و از آنجا فرار می‌کنند فیرات کلافه است که دریا میگه به ماشین ردیاب و صلح و هرجا برن می فهمیم قنبر به همراه پاشا و حاجی به محله قدیمی اش میروند آنها به دم در خانه ایبو دوست قنبر همان کسی که می تواند بیگناهی قنبر را ثابت کند می روند آنها ازش می خواهند تا در دادگاه حاضر شود و شهادت بدهد که روز قتل قنبر قاتل نبوده اما ایبو هوشیار نیست و مست هستش. آنها به داخل خانه می روند و تمام تلاششان را می کنند تا او را هوشیار کنند و بتواند حرف بزند. فیرات و دریا ماشین ضد گلوله را در وسط جنگل پیدا میکنند. باریش و ساشا گروگان ها را پیاده کردند و بعد از رها کردن ماشین از آنجا رفتند. فیرات حسابی عصبی می‌شود که دریا میگه نگران نباش هر جور که شده آنها را پیدا می کنم. فیرات به دادگاه می‌رود و منتظر خبر از دریا می ماند باریش و ساشا وسط جنگل هستند. باریش می خواهد به بوگه زنگ بزند اما ساشا جلوشو میگیره و بهش میگه دیگه بسه با عقلت قدم بردار نه با قلبت! سپس به باریش میگه من میرم پاسپورت هامونو میارم سپس سوار موتور می شود و از آن جا میره. رافیع پیش سینیور میره و بهش میگه بوگه قراره فردا به دادگستری بره و اظهاراتش را کتبی تحویل بده سینیور میگه حتماً او منو هم لو میده سپس تصمیم میگیره بره پیشه بوگه و خودش باهاش صحبت کنه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا