خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی عشق از نو + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیهای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی این سریال ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.
خلاصه داستان سریال ترکی عشق از نو
زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمیداند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما میشود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه میگیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا میشوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانهای را میآفریند.
قسمت ۶۷ سریال ترکی عشق از نو
بعد از رفتن فاتح ، زینب نیز حاضر شده و از خانه بیرون می رود.
فاتح به همراه ترکان، به مرکز خرید می روند. ترکان از هر لباسی که میبیند یکی برداشته و دست فاتح می دهد. فاتح از کارهای ترکان کلافه شده است. اورهان در حیاط پیش فادیک می رود و از او میخواهد که او را کمک کند تا بتواند برای سلین یک سوپرایز ترتیب دهد. فادیک که حوصله این کار را ندارد ابتدا قبول نمیکند. سلین بیرون آمده و آنها را در حال صحبت میبیند. فادیک سریع بحث را عوض کرده و حواس سلین را پرت میکند. بعد از رفتن سلین قبول میکند که به اورهان کمک کند. اورهان خوشحال شده و تشکر میکند.
در خانه فهمی، مقدس تابلو عکس عروسی فاتح و زینب را پایین آورده و قسمت عکس زینب را پاره میکند و دوباره تابلو را نصب کرده و خنده شیطانی میکند. زینب یک جعبه شیرینی و یک دسته گل میخرد و با خوشحالی به شرکت می رود تا فاتح را سوپرایز کند. منشی میگوید که آنها کسی به نام فاتح ندارند و وقتی می فهمد که زینب چه کسی را میگوید، خبر میدهد که او همان روز که استخدام شده بود اخراج شد. زینب شوکه و عصبی می شود.
فاتح و ترکان به کافه در مرکز خرید می روند.
ترکان به بهانه دستشویی بیرون آمده و لباسش را عوض میکند تا فاتح او را نبیند. سپس با دوست پسرش تماس میگیرد و میگوید که پیش او می رود. زینب با فاتح تماس میگیرد و میگوید که میخواهد به شرکت برود تا او را ببیند. فاتح هول شده و میگوید که برای جلسه ای بیرون آمده است. بعد از قطع تماس زینب از دروغ های فاتح عصبی و کلافه می شود. فاتح بخاطر تاخیر ترکان دم دستشویی زنانه می رود و منتظر اوست اما خبری نمی شود. او به پارکینگ رفته و متوجه می شود که ترکان با ماشین رفته است. همان لحظه زینب به پاساژ آمده و با فاتح رو به رو می شود. فاتح به ناچار مجبور می شود همه چیز را برای زینب تعریف کند. مقدس به اتاق سلیم می رود. گلسوم پیش او آمده و بابت پاره کردن تابلو با او دعوا میکند. مقدس میگوید که قصد دارد اتاق سلیم را اتاق ورزش بکند. گلسوم چنین اجازه ای به او نمیدهد اما مقدس میگوید که او صاحب خانه است و از کسی اجازه نمیخواهد. گلسوم عصبانی شده و به مقدس سیلی می زند. مقدس شوکه می شود.
حیدر با فاتح تماس میگیرد و سراغ ترکان را میگیرد. فاتح میگوید که او در حال خرید است. حیدر میگوید که کمی دیگر تماس تصویری میگیرد تا فاتح از دور ترکان را نشان بدهد. زینب سریع به آرایشگاه رفته و تظاهر میکند که ترکان است و وقتی حیدر تماس میگیرد، فاتح از دور زینب را نشان میدهد . حیدر باور کرده و تماس را قطع میکند. زینب و فاتح به سمت خانه حیدر می روند تا بتوانند ترکان را پیدا کنند.
اورهان به کمک فادیک یک میز رمانتیک برای سلین می چیند و هنگام غذا خوردن داخل ساندویچ او حلقه ازدواج گذاشته و منتظر جواب سلین است. سلین جا میخورد و میگوید که او در حال حاضر با این شرایط قصد ازدواج ندارد. اورهان متعجب و ناراحت می شود.
زینب و فاتح به اتاق ترکان می روند و لپتاپ او را برمیدارند تا پیش مته ببرند.
سلین و اورهان به خانه برمیگردند و سلین با عصبانیت به اتاق می رود. اورهان نیز چیزی به دیگران توضیح نمیدهد و با کلافگی می نشیند.