خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۷۳ سریال ترکی محکوم
قسمت ۷۳ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی محکوم

باریش پیش محسن دادا اوغلور میرود محسن بهش میگه از اونجایی که حاجی را نتوانستید بکشید قراردادم را باهاتون فسخ می کنم و دیگه راهمون از هم جداست و همه امکاناتی را که در اختیارتون گذاشتم را پس میگیرم باریش بهش میگه ما مدارکی پیدا کردیم که ثابت میکنه حاجی راه پدرش را پیش نگرفته. او بعد از دیدن مدارک قانع می شود و میگه پس منتظر اسامی بعدی باشین. باریش به بوگه زنگ میزند که متوجه می‌شود او خطش را عوض کرده باریش کلافه می شود و به محسن دادا اوغلور میگه من ازتون یک درخواست شخصی دارم. عایشه عکس کسی که به گریان حمله کرده بود را به فیرات و بقیه نشان می دهد که به سمت مکان محسن دادا اوغلور می رود. فیرات عصبی میشه و میگه پس مشخصه که دادا اوغلور هم به باریش کمک می کند سپس میگه خودم شخصا میرم پیش محسن تا موضوع را بفهمم. بوگه با شماره جدیدش به فیرات زنگ میزند و خبرنگار ها را بهانه می کند و به دروغ میگه خبرنگار ها کلافم کردن و مجبور شدم که شماره ام را عوض کنم سپس قرار سینما را بهش یادآوری می کند فیرات میگه الان راه می افتم و به سمت آنجا میام. فیرات به همراه نازلی به سینما می رسد بچه ها به طرف یک دلقک که بچه های زیادی دورش جمع شدن می‌رود وقتی فیلم شروع می‌شود و به داخل سالن سینما می‌رود اون دلقک اسلحه را در جیبش می‌گذارد و با پوزخند به سالن نگاه میکند وسط فیلم یک دفعه نمایش فیلم قطع میشود و فیلمی از باریش روی پرده سینما به نمایش گذاشته می شود در آن فیلم باریش خطاب به بوگه و جان حرف میزند و به جان می گوید که او زنده است سپس به بوگه میگه تغییر کرده و باریش جدید زن ها را خوشحال می‌کند چون کشتن غرور یک زن مثل کشتن روح یک کودک جنایت است همگی ترسیدن و میخوان فرار کنند اما درها بسته است فیرات با عصبانیت به دلقک نگاه میکند.

بوگه به خودش می‌آید و میبینه که روی کیفش یک یادداشت گذاشته شده و روی کاغذ باریش نوشته فردا شب ساعت یک نصف شب همان جایی که اولین بار همدیگر را بوسیدیم. در زیرزمین باریش میگه باید ایلول اعدام بشه سپس به گوشه‌ای از دیوار می برنش و به تمام مریدانش یک اسلحه می دهد و ازشون میخواد تا به طرف ایلول شلیک کنند آنها اول سرپیچی می کنند اما باریش متقاعدشون میکنه که حقشه و دارند به عدالت عمل می کنند همه آنها قانع می شوند و به طرف ایلول شلیک می کنند اما همه آن تیر ها مشقی بود و باریش فقط می خواسته تا آنها را امتحان کند ساشا تمام اسلحه ها را چک میکند و کسانی که اصلاً شلیک نکرده بودند را می کشد. عزیمت با اینکه شلیک کرده بود اما به طرف ایلول هدف نگرفته بود تا او را نکشد. ایلول حسابی ترسیده ولی از این که زنده مانده حسابی خوشحال است. در دفتر فیرات به همراه همکارهایش در حال چک کردن همان فیلم باریش هستند آنها سعی می‌کنند تا متوجه بشن چیزی از اون فیلم میفهمن یا نه فیرات متوجه میشه که نفر بعدی کسی که میخوان بهش کمک کنند زنی هستش که غرورش جریحه دار شده آنها لیست مریدان باریش را چک میکنند و متوجه میشن که نفر بعدی کسی نیست جز عزیمت فیرات میگه عزیمت چند سال پیش به چشم یک نفر صدمه زده و به خاطر همین بود که به زندان افتاده بود فیرات ازشون میخواد تا آدرس اون شخص را پیدا کنند. باریش در خواب میبیند که فیرات زیر زمین را پیدا کرده و در حال دستگیری اوست و از ترس از خواب می پرد.

وقتی چشمانش را باز میکند ایلول را میبیند که دستش را روی گلویش گذاشته او حسابی می ترسد که ایلول بهش میگه من ازت خوشم اومده و عاشقت شدم باریش میگه بهتره به او امیدوار نباشه چون قلبش فقط برای یه نفر می تپد همان موقع ساشا از راه میرسد و ایلول از اونجا میره. محسن دادا اوغلور به رستوران می رود حاجی در حال پذیرایی کردن از اوست دادا اوغلور با طعنه به حاجی درباره کارهای پدرش میگه حاجی متوجه میشه محسن بهش میگه باید مواد مخدر پدرت از بین بره و گرنه پسر باید تقاص پدر را بدهد همان موقع فیرات به آنجا میاد و با دیدن آنها سر میز شام می رود. فیرات با طعنه به دادا اوغلور میگه که فهمیده به باریش کمک می کرده اما او انکار می کنه و می گه اصلاً باریش را نمی شناسد سپس به حاجی هشدار می دهد که باید مواد مخدر پدرش از بین برود وگرنه او باید تقاص پس بدهد و از آنجا می‌رود. حاجی به شدت عصبانی می شود. جان در خانه با بوگه دعوا می کند و با عصبانیت ازش میپرسه که چرا زنده بودن پدرش را ازش مخفی کرده بود و باهاش قهر میکند نازلی پیشش میره و میگه الان به جای این عصبانیت باید خوشحال باشی که پدرت زنده است منم خیلی دلم واسه مادرم تنگ شده و آرزو می کنم که یکی بیاد و بگه زنده است. او حرفهای آنها را میشنود و متاثر می شود. گریان به فیرات زنگ میزنه و میگه ادرسی از کسی که عزیمت بهش صدمه زده بود را پیدا کردن سپس به همراه فیرات به یک کلوپ میروند…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا