در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیهای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی این سریال ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.
زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمیداند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما میشود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه میگیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا میشوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانهای را میآفریند.
قسمت ۳۶ سریال ترکی عشق از نو
فادیک و اورهان به سمت خانه فهمی می روند. سر میز صبحانه یک پیام دیگر تهدید آمیز برای فاتح می آید. زینب به او شک میکند اما فاتح میگوید که پیام از طرف مصطفی است و چیز خاصی نیست. او سپس پیش مصطفی می رود و در مورد پیام صحبت میکند. مصطفی میگوید که آنها باید حتی به نزدیکان خود نیز شک کنند تا بتوانند فردی که آنها را تهدید میکند و در مورد شب حادثه چیزی میداند را پیدا کنند. همان لحظه فادیک و اورهان از راه می رسند. فاتح به فادیک بد نگاه میکند و به او مشکوک می شود. فادیک از رفتار فاتح متعجب شده و سپس داخل می رود. فادیک و زینب و سلین مشغول پختن کیک می شوند. اورهان نیز به اصرار و تهدید زینب و سلین مشغول کمک کردن می شود. فاتح برای اینکه از زیر کار در برود، به بهانه بازی با سلیم به اتاق او می رود. کمی بعد، گلسوم و مقدس نیز به اتاق سلیم می روند. گلسوم از مقدس میخواهد که کمی با سلیم وقت بگذراند. مقدس به اجبار و از روی اکراه قبول میکند. مقدس متوجه می شود که سلیم خودش را کثیف کرده و دنبال هاجر می رود تا او را برای تعویض پوشک سلیم صدا بزند. سلیم از جایش بلند شده و راه می رود. هنگامی که مقدس برمیگردد، سلیم را پیدا نمیکند و مضطرب می شود.
گلسوم متوجه شده و از او و هاجر میخواهد که تا قبل از فهمیدن زینب و فاتح، تمام خانه را بگردند تا بچه را پیدا کنند. سپس مقدس را تهدید میکند که اگر بلایی سر سلیم بیاید او را راحت نمیگذارد. مقدس با نگرانی خانه را میگردد. فاتح پیش مقدس می آید و مقدس هول می شود. او حواس فاتح را پرت میکند تا سراغ سلیم را نگیرد و او را پیش زینب میفرستد. مقدس هنگام گشتن روی زمین می افتد و فریاد می زند. همه به سالن می روند و همان لحظه سلیم را نیز می بینند که به سالن آمده است. زینب و فاتح از دیدن راه رفتن سلیم ذوق میکنند و همگی به سلیم توجه می کنند. کسی به مقدس اهمیت نمیدهد و او از این قضیه حرصش میگیرد. کیک آماده می شود و بچه ها حاضر می شوند تا سریع به محل مسابقه بروند. آنها دنبال اسمی برای کیک هستند و فاتح پیشنهاد میدهد که اسم کیک را عشق بگذارند.همان لحظه مریم دم خانه فهمی می آید و در مورد شنیدن خبر گم شدن بچه ها ابراز نگرانی کرده و میخواهد زینب را ببیند. زینب میگوید که آنها عجله دارند و بعدا به دیدن او می رود. مریم نیز میخواهد برود اما گلسوم او را داخل دعوت میکند.
گلسوم که به توجه بیش از حد مریم به زینب شک کرده، بابت این قضیه سوال میکند. مریم میگوید که به حساب همشهری بودنشان پیگیر احوال زینب است و دلیل دیگری ندارد. بچه ها خودشان را به محل مسابقه می رسانند. آنها به سرعت داخل می روند. دم در سالن، جعبه کیک از دست روی زمین می افتد. همگی شوکه و ناراحت می شوند. زینب کیک را برداشته و با اینکه کیک خراب شده است، به فادیک میگوید که امیدش را از دست ندهد. او کیک را برداشته و داخل سالن می رود. هیئت داوران کیک را قبول نمیکنند و میگویند که دیر شده و کیک نیز خراب است و شانسی برای برنده شدن ندارد. زینب میگوید که اسم این مشکل عشق است و مانند عشق، شاید ظاهرش آسیب دیده و شکسته باشد اما چیزی از درون و ارزش آن کم نمیکند. او میگوید که اسم این کیک بعد از شکسته شدن، عشق از نو شده است. هیئت داوران تخت تاثیر قرار گرفته و کیک را تست میکنند. کمی بعد آنها رای نهایی را صادر کرده و کیک فادیک برنده مسابقه می شود. بچه ها همگی به شدت خوشحال می شوند.