خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان را می توانید مطالعه کنید. این سریال ترکیه ای که یکی از پربیننده ترین و پربحث ترین سریال های شبکه تی آر تی محسوب می شود، بر اساس داستانی واقعی درباره بیماران یه روانپزشکی به نام گولسرن بوداییجی اغلو می باشد. پخش سریال ترکی آپارتمان بی گناهان در ژانر هیجان انگیز و درام در شبکه های ترکی از ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ بود و از شبکه های جم تی وی از شهریور ۱۴۰۰ روی آنتن رفت.
خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان
اسد از هان می خواهد تا برای رفتن دستشویی وارد خانه بشود. هان که نگران این است صفیه موضوع را بفهمد و داد و هوار راه بیندازد، مخفیانه اسد را به طبقه بالا می فرستد. گلبن این صحنه را می بیند و مضطرب می شود که نکند صفیه چیزی بفهمد. اما هان از او می خواهد تا حواسش به صفیه باشد که از وجود اسد باخبر نشود! اسد که از رفتار عجیب و غریب هان جا خورده، ناچار می شود بعد از این که کارش تمام شد با اصرار او خانه را ترک کند.
صفیه به صندوق لباس های مادرشان سر میزند و لباسی را بیرون می کشد. یاد گذشته ها می افتد که مادرشان به خاطر تولدش منتظر پدر بود اما پدرشان هیچ وقت خانه نمی آمد و حتی تولد او را به یاد نداشت. به خاطر همین صفیه نوجوان با خوشحالی برای مادرش کیک درست می کند تا خوشحالش کند اما مادر با دیدن کیک نه تنها خوشحال نمی شود بلکه با عصبانیت شروع به سرزنش کردن او می کند و کیک را دور می ریزد…
موقع شام، صفیه همان یک ذره اسفناجی که درست کرده را سر میز می گذارد تا پدرشان بخورد. پدر به زور اسفناج پژمرده شده را می خورد تا صفیه ناراحت نشود.
اینجی و هان صبح زود در راهرو به هم برمی خورند و تا ماشین با هم قدم میزنند. صفیه از پنجره آنها را می بیند و حرص می خورد. وقتی اینجی به محل کارش می رسد، با خوشحالی به اسرا می گوید مثل این که عاشق شده و اسرا برایش خوشحال می شود. وقتی اینجی به سمت اتاقش می رود می بیند که اویگار حلقه را دوباره روی میزش گذاشته و دست بردار نیست. اینجی خیلی جدی می گوید که جوابش به اویگار واضح بوده. اویگار که دلش شکسته می گوید: «همه چیز به خاطر اون مرد تو بیمارستانه نه؟ من تورو به اون نمیدم! » اینجی که دیگر نمی خواهد با او رو در رو بشود، سراغ رئیس بخش که دایی اویگار هم هست می رود و از او می خواهد تا برنامه ی رادیویی شان را لغو کند چون نمی خواهد با اویگار همکار باشد اما دایی از او می خواهد که حرفه ای رفتار کند و به کارش برسد.
بعد از ساعت کاری، هان دنبال اینجی آمده تا برای خوردن چایی بروند. اویگار می بیند که آنها با هم آنجا را ترک می کنند و عصبانی می شود.
صفیه مشغول شستن ژاکت مادرشان است که ژاکت از بالکن خانه از به بالکن خانه ی پایینی می افتد. صفیه نگران و عصبی به گلبن و نریمان می گوید: «افتاد خونه ی اون دختره! حالا چیکار کنم ها؟ » نریمان می رود تا ژاکت را برایش بیاورد. اگه در را باز می کند و ژاکت را به نریمان می دهد. نریمان با لبخند می گوید: «چه بوی خوبی از خونتون میاد. » اگه می گوید: «آبجیم کیک پخته بود بوی اونه. » و تکه ای کیک به او می دهد. نریمان دودل است که ان را قبول کند یا نه و بالاخره کیک را برمیدارد و در راهرو فورا آن را می خورد تا صفیه نفهمد اما همین که وارد خانه می شود صفیه می بیند که دور دهان نریمان شکلاتی است و با عصبانیت به سمت او حمله می کند و فریاد میزند: «چی به خوردت دادن ها؟ »