خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی آقای اشتباه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب می توانید شاهد خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی آقای اشتباه باشید، با ما همراه باشید. سریال ترکی آقای اشتباه یک سریال تلویزیونی موفق و پربینندهی کمدی – عاشقانه محصول سال ۲۰۲۰ کشور ترکیه است. بازیگران این سریال عبارتند از؛ جان یامان در نقش اوزگور آتاسوی، اوزگه گورل در نقش ازگی اینال، گورگن اوز در نقش لونت یازمان، فاطما توپتاش در نقش جانسو آکمان، سوات سونگور در نقش اونال ییلماز، لاله بشار در نقش سویم آتاسوی، جمره گوملی در نقش دنیز کوپاران، سرکای توتونچو (اوزان دینچر)، سارپ جان کورواغلو در نقش سردار اوزتورک، تایگون سونگار در نقش سونر سچکین، فری بایجو گولر در نقش نوین ییلماز، اجه ایرتم در نقش گیزم سزر، امره ارن در نقش آنیل چلیک، کیمیا گوکچه آیتاچ در نقش ایرم دوآن.
خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی آقای اشتباه
اوزگور با تماس ابرو با ناراحتی به او می گوید که با ازگی دعوا کرده و نمی تواند او را با خود به عروسی بیاورد و خودش همه چیز را برای مادرش تعریف می کند تا کمتر ناراحت بشود. ازگی اینها را می شنود و به سمت اوزگور می رود و اول به خاطر رفتارش از او معذرت خواهی می کند. بعد هم می گوید که دوست دارد دوباره قراردادشان را از سر بگیرد و جمعه را هم کنسل خواهد کرد تا با هم به عروسی بروند. اوزگور خوشحال می شود و به ازگی می گوید او هم می تواند به عنوان مدیر روابط اجتماعی رستوران جدید مشغول به کار بشود. ازگی از این خبر خیلی خوشحال می شود و اوزگور را در با هیجان در آغوش می گیرد. بعد هم به سردار زنگ می زند و می گوید که جمعه نمی تواند سر قرارش با او برود. سردار کمی دلخور می شود و می گوید بعد از جمعه او هم به کنفرانسی به خارج از کشور خواهد رفت و حالا معلوم نمی شود کی همدیگر را ملاقات خواهند کرد. ازگی هم بدون این که ذره ای ناراحت بشود قبول می کند. جانسو پیش لونت است و از اینکه او هنوز با زینب صحبت نکرده دلخور است.
لونت می گوید که به زودی با او صحبت خواهد کرد اما جانسو پکر می شود و لونت برای اینکه او را از این حال بیرون بیاورد، شروع به رقصیدن با او می کند که همان موقع نگهبان به لونت زنگ میزند و می گوید که زینب به انجا امده. لونت هول می کند و جانسو وسایلش را جمع می کند و دلخور از انجا می رود. دنیز پیک مخصوص شرکت را پیدا نمی کند تا مدارک مربوط به مکان جدید را برای اوزان ببرد و برای همین خودش بلند می شود و به لاگابیا می رود. اوزان وقتی او را از دور می بیند با ذوق به او خیره می شود و بعد مقابلش می نشیند. دنیز خیلی جدی مدارک را به او می دهد و در اخر به خاطر استخدام ازگی هم از او تشکر می کند و می رود. اوزگور بعد از رفتن دنیر، به اوزان باز می گوید که زوتر فکر این دختر را از سرش بیرون بکند. جانسو به خانه برمی گردد و چمدان ازگی را که می بیند جریان را می پرسد؟ ازگی هول می شود و می گوید که اخر هفته برای دیدن مادر و پدرش به بورسا می رود. جانسو تصمیم می گیرد که او هم با ازگی همراه بشود اما بعد خودش می گوید که انجا بماند بهتر است. صبح ازگی و اوزگور راه می افتند تا به خانه ی پدری اوزگور برسند.
در طول مسیر ازگی می خوابد و اوزگور جلوی رستوران بین راهی معروفی نگه میدارد. ازگی خواب آلود از ماشین پیاده می شود و ناگهان می فهمد که این همان رستوران مادرش و اونال است و سعی می کند دوباره سوار ماشین بشود که مادرش او را می بیند و با ذوق زیاد در آغوشش می گیرد. ازگی مجبور می شود اوزگور را به عنوان سردار و دکتر زنان و زایمان معرفی بکند. آنها به گرمی از ان دو استقبال می کنند و در آخر نوین از اوزگور می پرسد: «من تورو جایی ندیدم؟ تو مجله ای چیزی مصاحبه نداشتی؟ » چشم ازگی به مجله ی آقای اشتباه می افتد و با دستپاچگی از جایش بلند می شود و ان را برمیدارد. بعد وقتی نوین متوجه می شود که ان دو به عروسی خواهر اوزگور می روند، سبد تو راهی میوه و خوراکی برای آنها و خانواده ی اوزگور می گذارند. لونت در بیمارستان سعی می کند دلخوری را از دل جانسو دربیاورد و چرب زبانی بالاخره او را خام می کند.. ازگی و اوزگور نزدیک خانه ی اوزگور هستند که ازگی می گوید استرس دارد اما اوزگور می گوید مطمئن است وقتی مادرش او را ببیند عاشقش می شود.