تاریخچه کامل ساخت اسباب بازی لگو آجرهای خانه سازی

لگو آجرهای دوست‌داشتنی‌ای که نزدیک به ۹۰ سال است پیر و جوان را سرگرم کرده، چگونه به وجود آمده است؟ با نگاهی به تاریخچه این آجرهای خاطره‌انگیز با زومجی همراه باشید. شاید هر موقع که از کشور دانمارک سخن به میان می‌آید، ناگهان به یاد شیرینی‌های این کشور کوچک اروپایی یا مبلمان مدرن آن بیفتیم. اما بدون هیچ شک و شبهه‌ای، بزرگ‌ترین و معروف‌ترین محصول دانمارک، آجرهای کوچک خانه‌سازی هستند که همه ما آنها را با نام لِگو می‌شناسم.

تنها در سال ۲۰۱۶، بیش از ۷۵ میلیارد از این آجرهای کوچک رنگارنگ در سرتاسر دنیا به فروش رفت و این شرکت دانمارکی که تا چند سال دیگر نود ساله می‌شود، کماکان عنوان یکی از معروف‌ترین برندهای ساخت اسبا‌ب‌بازی را در دنیا به دنبال خود می‌کشد. اما شاید برای شما جالب باشد که بدانید اگر یک نجار ماهر و تعدادی آتش‌سوزی مختلف رخ نمی‌داد، ممکن بود دنیا هرگز با این اسباب‌بازی فوق‌العاده مواجه نشود. اسباب‌بازی‌ای که بچگی‌ میلیون‌ها نفر انسانی را که اکنون در سنین بزرگ‌سالی به سر می‌برند، رقم زده و کماکان در حال ساختن تجربه‌های منحصر بفرد، خلاقانه، تکرار ناشدنی و فوق‌العاده زیبا برای کودکان و بزرگسالان این نسل است. امیدواریم که این اسباب‌بازی‌ها، برای سال‌های آینده در اختیار نسل‌های آتی نیز قرار بگیرند چون بیایید با خودمان روراست باشیم؛ دنیا با وجود لگو، جایی به مراتب دلنشین‌تر و جذاب‌تر است.

شهر کوچک بیلوند که در مرکز دانمارک واقع شده است، محل تولد لگو محسوب می‌شود. داستان از زمانی آغاز می‌شود که در سال ۱۹۱۶، اوله کرک کریستیانسن که نجار بود، کارگاهی را در این شهر برای خود خریداری می‌کند. او به همراه کارمندان خود در این کارگاه مشغول به ساخت مبلمان، نردبان، چهارپایه و ادوات دیگر بود. اما همه چیز به خوبی پیش نرفت. در سال ۱۹۲۴ و هنگامی که پسران اون در کارگاه مشغول بازی بودند، طی حادثه‌ای کل کارگاه را به آتش کشیدند. این آتش‌سوزی، باعث شد که کارگاه کریستیانسن و خانه آنها، در شعله‌های آتش بسوزد و با خاک یکسان شود. این اتفاق دقیقا زمانی رخ داد که وی قصد داشت تجارت خود را گسترش دهد.

با اینکه بسیاری از افراد پس از چنین اتفاقی، دل‌سرد می‌شوند، اما اوله، این آتش‌سوزی را به عنوان فرصتی برای بزرگ‌تر کردن کارگاه خود دید. او، در کارگاه جدید خود به همراه کارمندانش مشغول به کار شد اما باز هم شانس با اوله و خانواده‌اش یار نبود. زیرا، سال ۱۹۲۹ با «رکود بزرگ» مصادف شد و قدرت اقتصادی افراد در سرتاسر دنیا به شدت پایین آمد. به طوری که مشتریان اوله روز به روز کمتر می‌شدند و او مجبور شده بود که تمرکز خود را روی پروژه‌های کوچک‌تر بگذارد. به همین دلیل، او و کارمندانش شروع به ساخت مدل‌های کوچک و مینیاتوری از ابزار خود کردند. همین کار نیز باعث شد که فکر ساختن اسباب‌بازی در ذهن وی خطور کند. سال ۱۹۳۲، همسر اوله درگذشت و او حال باید علاوه بر غلبه بر مشکلات اقتصادی، با ضربه روحی ناشی از مرگ همسرش نیز دست و پنجه نرم کند.

تمامی این مسائل دست به دست هم دادند تا اوله مجبور شود اکثر کارمندان خود را اخراج کند. در تاریخ ۱۰ آگوست سال ۱۹۳۲، در حالی که اوله و خانواده‌اش در حال حل و فصل مشکلات شخصی و مالی بودند، شروع به ساخت اسباب‌بازی‌های چوبی مانند قلک، مدل‌هایی که قابلیت کشیدن روی زمین دارند، ماشین‌، کامیون و خانه‌های کوچک کردند. به دلیل رکود بزرگ، تجارت آنها اصلا سود ده نبود. مزرعه‌دارانی که نزدیک اوله زندگی می‌کردند، برخی مواقع مجبور می‌شدند مبادله کالا به کالا انجام دهند و در ازای دریافت اسباب‌بازی، به خانواده کریستیانسن غذا بدهند. اوله، برای اینکه بتواند زندگی خود و خانواده‌اش را بچرخاند، در کنار ساخت اسباب‌بازی، به ساخت مبلمان نیز ادامه داد. در اواسط دهه سی میلادی، اسباب‌بازی یو-یو او با استقبال خوبی مواجه شد اما این موفقیت نیز زودگذر بود و اوله مجبور شد از یو-یوهای اضافه، به عنوان چرخ برای اسباب‌بازی‌های دیگر استفاده کند.

در همین زمان بود که اوله کرک کریستیانسن، تصمیم گرفت نامی را برای کارگاه خود انتخاب کند. در نهایت نام Lego انتخاب شد. نامی که از حروف اول عبارت دانمارکی Leg Godt به معنای «خوب بازی کن» گرفته شده بود. اما نکته‌ای که اوله آن زمان نمی‌دانست، این بود که لگو در زبان لاتین، معنایی مشابه «من می‌سازم» یا «من اشیا را کنار هم قرار می‌دهم» داشت. در سال ۱۹۳۴ این نام برای شرکت اوله انتخاب شد و از همان زمان، محصولات آنها با این نام عرضه شد.

با اینکه اوله، نجار خوبی بود، اما در آن زمان که آنها مشغول به ساخت اسباب‌بازی بودند، مشخص شد که او در ساخت اسباب‌بازی، خبره است. یکی از نکاتی که باعث شده بود اسم اسباب‌بازی‌های اوله بر سر زبان‌ها بیفتد، دقت به جزییات بود. اوله از هیچ کاری برای بهتر شدن کیفیت اسباب‌بازی‌های خود دریغ نمی‌کرد و حاضر نبود که برای سود بیشتر، کیفیت اسباب‌بازی‌های خود را کاهش دهد. محبوب‌ترین اسباب‌بازی‌ای که توسط اوله در آن زمان ساخته می‌شد، اردک چرخ‌داری بود که وقتی آن را روی زمین می‌کشیدید، منقارش باز و بسته می‌شد. اسباب‌بازی‌ای که در حال حاضر،‌ به عنوان یک آیتم کلکسیونی فوق‌العاده ارزشمند تلقی می‌‌شود.

در زمان جنگ‌ جهانی دوم و هنگامی‌که دانمارک به اشغال آلمانی‌ها در آمد،‌ آتش‌سوزی دیگری در کارگاه اوله رخ داد. اما در آن زمان، اوله آنقدری وضعش خوب بود که نه تنها توانست کارگاه خود را بازسازی کند، بلکه موفق شد آن‌ را گسترش دهد. یکی از مشکلات بسیار بزرگی که پس از جنگ جهانی دوم گریبان دنیا را گرفت، کمبود مواد اولیه سنتی مانند چوب برای ساخت وسایل بود. به همین دلیل، افراد به دنبال مواد اولیه جایگزین برای ساخت وسایل مختلف بودند. پلاستیک، یکی از این مواد اولیه بود. در سال ۱۹۴۶، اوله در نمایشگاهی در شهر کپنهاگ با دستگاهی آشنا شد که می‌توانست به پلاستیک فشرده شکل بدهد. او این دستگاه را که قیمت بسیار گرانی نیز داشت، خریداری کرد. اما در سال ۱۹۴۶، دولت دانمارک به دلیل کمبود مواد اولیه، استفاده تجاری از پلاستیک را تا سال ۱۹۴۷ ممنوع کرده بود. به هر روی، اوله این دستگاه را خریداری کرد و در مدت یک سالی که اجازه استفاده تجاری از این دستگاه را نداشت،‌ شروع به آزمون و خطا و ساخت اسباب‌بازی‌های مختلف پلاستیکی کرد.

همان موقع اوله و گاتفرد، پسرش، با آجرهای پلاستیکی‌ای آشنا شدند که توسط شرکتی با نام کیدی‌کرفت تولید می‌شود. هیلاری فیشر پیج طراح این آجرهای کوچکی بود که توانایی قفل شدن در هم را داشتند. در سال ۱۹۳۹ پیج، پتنت این اختراع را در انگلستان به ثبت رساند. آجرهای کوچکی که روی هم‌دیگر قرار می‌گرفتند و به نوعی در هم‌دیگر قفل می‌شدند. لگو که پتانسیل بسیار بالایی در این آجرهای کوچک پلاستیکی‌ می‌دید، شروع به تولید محصولاتی مشابه کرد و آن‌ها را «آجرهای اتصال خودکار» نامید. آجرهایی پلاستیکی کوچکی که روی آنها برآمدگی‌هایی وجود داشت و زیر آنها نیز خالی بود و به راحتی می‌توانستند روی هم‌دیگر قرار بگیرند. این آجرها تا سال ۱۹۵۳ به همین نام شناخته می‌شدند تا اینکه لگو تصمیم گرفت اسم آنها را به «آجرهای لگو» تغییر دهد. لگو ادعا می‌کند که آنها با اجازه مستقیم از کیدی‌کرفت دست به ساخت آجرهای مشابه زدند. هر چند که در سال ۱۹۸۱، آنها تمامی حق و حقوق استفاده از این آجرها را از فرزندان پیج خریداری کردند.

گاتفرد کریستیانسن در حال توضیح دادن ست‌های لگو به کودکان – سال ۱۹۶۷

اما این آجرهای پلاستیکی با استقبال خوبی از سمت مشتریان لگو مواجه نشد. بسیاری از مشتریان اسباب‌بازی‌های چوبی و فلزی را به این آجرهای پلاستیکی ترجیح می‌دادند و خیلی از محصولات پلاستیکی لگو، برگشت خوردند. در طی سفری که گاتفرد به انگلستان داشت، با رئیس یکی از فروشگاه‌های بزرگ این کشور ملاقات کرد. این ملاقات، یکی از مهم‌ترین لحظات در تاریخ کمپانی لگو محسوب می‌شود. آنها، در رابطه با آینده صنعت اسباب‌بازی با هم به صحبت پرداختند. در میان صحبت‌های آنها، فرد انگلیسی از نبود یک «سیستم» در اسباب‌بازی‌های مدرن شکایت کرد. شکایتی که ایده طراحی و ساخت یک سیستم را در اسباب‌بازی‌های لگو در سر گاتفرد پروراند. در سال ۱۹۵۵، لگو اولین «سیستم» خود را با آجرهایش به بازار عرضه کرد. سیستمی که با نام «نقشه شهر»‌ شناخته می‌شد و به کاربران این توانایی را ارائه می‌کرد که شهر خود را با استفاده از آجرهای لگو بسازند.

ست Town Plan لگو

سیستم جدید لگو، با استقبال نسبتا خوبی مواجه شد اما یکی از بزرگ‌ترین مشکلات آنها، این بود که آجرها به صورت کامل در هم‌دیگر قفل نمی‌شدند و به همین دلیل ساخت و ساز با استفاده از این آجرها را محدود می‌کرد.سال ۱۹۵۷ گاتفرد به عنوان مدیر عامل اصلی لگو انتخاب شد و یک سال پس از آن، لگو با قرار دادن لوله‌های خالی در بخش زیرین آجرهای لگو، کاری کرد که آجرهای آنها به راحتی در هم‌دیگر چفت شوند و به این ترتیب پایه اصلی آجرهای لگویی که امروزه می‌شناسیم، بنا نهاده شد. نکته جالب توجه این است که از آن سال به بعد، تمامی آجرهای لگو با همدیگر سازگار هستند. به طوریکه اگر یکی از آجرهای لگو از ست‌های سال ۲۰۲۰ را بردارید، می‌توانید آن را روی یکی از آجرهای قدیمی کار کنید. لگو به سرعت این اختراع خود را ثبت کرد تا شرکت‌های دیگر نتوانند از این اختراع آنها استفاده کنند. در همان سال، اوله، از دنیا رفت.

گویی آتش‌سوزی با تاریخ لگو گره خورده است. در سال ۱۹۶۰، آتش‌سوزی دیگری در لگو رخ داد و این‌بار باعث شد تمام اسباب‌بازی‌های چوبی آنها از بین برود. گاتفرد، در آن زمان تصمیم گرفت که تولید اسباب‌بازی‌های چوبی را متوقف کند و تمرکز خود را به صورت کامل روی اسباب‌بازی‌های پلاستیکی بگذارد. این تصمیم باعث شد گرهارت و کارل، برادران گاتفرد، لگو را ترک کنند و کمپانی خود را با نام بیلوفیکس تاسیس کنند. در انتهای سال ۱۹۶۰، لگو بیش از ۴۵۰ کارمند داشت. در دهه ۶۰، لگو تصمیم گرفته بود که تجارت خود را گسترش دهد. آنها قصد داشتند وارد بازار آمریکای شمالی شوند اما به دلیل اینکه امکاناتش را نداشتند، با شرکت سامسونت قراردادی را منعقد کردند. این قرارداد که در سال ۱۹۶۱ امضا شد، به سامسونت اجازه تولید و توزیع محصولات لگو را ایالات متحده و کانادا می‌داد.

تا سال ۱۹۶۴، لگو از مواد اولیه‌ای با نام سلولز استات برای تولید آجرهای خود استفاده می‌کرد. در این سال آنها تصمیم گرفتند که پلاستیک ABS را جایگزین سلولز استات کنند. این مواد اولیه جدید، سمی نبود، در طول زمان تغییر شکل نمی‌داد و مقاومت بیشتری در مقابل اسیدها و دیگر مواد شیمیایی از خود نشان می‌داد. همین سال، اولین باری بود که لگو راهنمای ساخت ست‌های خود را درون جعبه‌های محصولات خود قرار داد. یکی از محبوب‌ترین ست‌های لگو یعنی «سیستم قطار لگو» در سال ۱۹۶۶ به بازار عرضه شد. قطاری که دارای ریل‌ها و موتور بود.

تابستان سال ۱۹۶۸، اولین شهربازی لگو در شهر بیلوند دانمارک افتتاح شد. شهربازی‌ای که با استقبال فوق‌العاده طرفداران مواجه شد. مدیران لگو تخمین می‌زدند که در سال اول،‌ چیزی در حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ هزار بازدیدکننده از این شهربازی دیدن کنند. اما چیزی که آنها نمی‌دانستند، این بود که تنها در سال اول، تعداد بازدید کننده‌ها از این شهربازی به ۶۲۵ هزار نفر رسید. شهربازی لگو، طی بیست سال آینده تا هشت برابر بزرگ‌تر شد و تعداد بازدیدکنندگان آن به سالانه یک میلیون نفر نیز رسید. در همان سال، لگو موفق شد ۱۸ میلیون واحد از ست‌های خود را به فروش برساند. در سه دهه پایانی قرن بیستم، لگو قصد گسترش برند خود را داشت. تولید ست‌هایی که برای دختر بچه‌ها طراحی شده بود تا کشتی‌ها و قایق‌هایی که روی آب شناور می‌شدند، در راستای وسیع‌تر شدن این برند به بازار عرضه شدند.

یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین آیتم‌های لگو، یعنی آدمک‌های کوچک معروف این شرکت که دیگر تبدیل به نماد لگو شده است، برای اولین بار در سال ۱۹۷۴ در ست‌های خانوادگی لگو قرار گرفت. سال بعد، این آدمک‌ها کامل‌تر شدند و اکنون به یکی از جذاب‌ترین آیتم‌های لگو تبدیل شده‌اند. سال ۱۹۷۸، لگو نام مینی‌فیگور را برای این آدمک‌ها برگزید و برای آنها دست و پاهای قابل حرکت قرار داد. تا سال ۱۹۸۹، مینی‌فیگورها دارای پوست زرد و یک حالت صورت بودند. در آن سال، لگو مینی‌فیگورها را با رنگ پوست‌ و حالات صورت مختلف به بازار عرضه کرد. اواسط دهه هفتاد میلادی، لگو دست به تولید ست‌های حرفه‌ای با نام «سری حرفه‌ای» زد. سری‌ای که با در نظر داشتن افراد بزرگسال‌تر و حرفه‌ای‌تر ساخته شدند. این ست‌ها، دارای قطعات مختلف و جدیدی مانند چرخ دنده، دیفرانسیل، مفاصل مختلف و دیگر قطعات بودند. این قطعات به کاربر اجازه می‌داد که ست‌های پیچیده‌تری را بسازد. ست‌هایی مانند ماشین‌ها و موتورهایی که دارای قطعاتی بودند که حرکت می‌کردند. پیستون‌هایی که به حرکت در می‌آمدند یا فرمانی که توانایی چرخاندن چرخ‌های ماشین را داشت. این ست‌ها در سال ۱۹۸۲ به لگو تکنیک تغییر نام دادند.

از آنجایی که بسیاری از معلمان مدارس از ست‌های لگو برای مصارف مختلف و برای آموزش دادن به شاگردانشان استفاده می‌کردند، سال ۱۹۸۰ لگو بخش آموزش خود را راه‌اندازی کرد. بخشی که از سال ۱۹۸۹ با نام لگو داکتا شناخته می‌شود. در این سال‌ها، لگو به سرعت در حال پیشرفت بود. معرفی ست‌های مختلف با تم‌های جذاب، مانند ست‌هایی با تمرکز روی فضانوردی، ست‌هایی با حضور دزدان دریایی، ست‌های پیشرفته‌تر و نزدیک به واقعیت، همه و همه باعث شدند تا لگو روز به روز بزرگ‌تر شود. تا جایی که در سال ۱۹۹۰، لگو در میان ۱۰ شرکت برتر اسباب‌بازی ساز دنیا قرار گرفت و تبدیل به تنها شرکت اروپایی‌ای شد که در آن سال در این فهرست حضور داشته باشد.

از ابتدای دهه ۹۰ تا اواسط سال‌های اولیه هزاره سوم میلادی، لگو با افت شدیدی روبه‌رو شد. از سال ۱۹۹۲، سوددهی این شرکت رو به افول رفت تا جایی که در سال ۱۹۹۸ برای اولین بار در تاریخ لگو، این کمپانی با ضرر روبه‌رو شد. ضرری ۲۳ میلیون پوندی که باعث شد آنها مجبور شوند ۱۰۰۰ نفر از کارمندان خود را اخراج کنند. لگو برای خروج از این بحران، دست به اقدامات جدیدی زد. یکی از این اقدامات، ساخت و تولید ست‌های لایسنس شده از فرنچایزهای معروف دنیای سرگرمی بود. سال ۱۹۹۹، اولین ست‌های لایسنس شده لگو به بازار عرضه شدند. لگو استار وارز و لگو وینی د پو، اولین ست‌های لگو بودند که از شخصیت‌هایی استفاده می‌کردند که در لگو طراحی نشده بودند. این روند، ادامه یافت و سال ۲۰۰۰، لگو لایسنس هری پاتر و فیلم‌های استیون اسپیلبرگ مانند ایندیانا جونز را به دست آورد. تصمیمی که بسیار در بازگشت لگو به دوران اوج خود تاثیرگذار بود. اما در سال‌های اولیه هزاره سوم میلادی حتی با لایسنس شدن فرنچایزهای فوق‌العاده محبوب توسط لگو، این شرکت دوران سختی را می‌گذراند. سال ۲۰۰۴، ضرری معادل با ۱۷۴ میلیون پوند متوجه این شرکت دانمارکی شد و لگو تا مرز ورشکستگی هم پیش رفت. مدس نیپر، نایب‌رئیس آن زمان بخش بازاریابی لگو در رابطه با دوران سخت لگو در آن سال می‌گوید:

ما سرمایه‌گذاری خود را به نحوی انجام می‌دادیم گویی که شرکت با قدرت در حال رشد است. ما نتوانستیم تشخیص دهیم که در مسیری لغزنده هستیم. کودکان زمان کمتری برای بازی کردن داشتند. رشد جمعیت در بعضی از بازارهای غربی کم بود و به همین دلیل خانواده‌های این بازارها، فرزندان کمتری داشتند. ترندهای بازی تغییر یافته بودند و ما تغییری نکرده بودیم. ما اسباب‌بازی‌های که به اندازه کافی برای بچه‌ها جذاب باشند، تولید نمی‌کردیم. در نوآوری شکست خورده بودیم.

یکی دیگر از مهم‌ترین اتفاقاتی که در سال ۲۰۰۴ برای لگو رخ داد، استعفای هیل کرک کریستیانسون از سمت مدیر عاملی بود. یورگن ویگ کناداستروپ، جایگزین او شد و تبدیل به اولین مدیر عاملی شد که عضو خانواده کریستیانسن نبود.

لگو برای فرار از این بحران،‌ تمرکز خود را روی محصولات اصلی خود گذاشت. از همان سال، کارخانه‌های تولید لگو به مکزیک نقل مکان کردند و بخش توزیع نیز از شهر بیلوند به کشور جمهوری چک منتقل شد. در سال ۲۰۰۷، تعداد افراد شاغل در لگو از ۹۱۰۰ نفر به ۴۲۰۰ نفر کاهش پیدا کرد و آنها اکثر کارهای خود را برون‌سپاری کردند. لایسنس کردن فرنچایزهای مختلف، در این سال‌ها به کمک لگو آمد. فروش محصولات این شرکت دانمارکی در ایالات متحده رشدی ۳۲ درصدی را تجربه کرد و فروش کلی این برند در سال ۲۰۰۸، رشدی معادل با ۱۸.۷ درصد داشت. این اقدامات باعث شد که در سال ۲۰۰۹، سود لگو به ۹۹.۵ میلیون پوند برسد.

موفقیت‌های لگو ادامه پیدا کرد و در سال ۲۰۱۲ به مناسبت ۸۰ سالگی این برند، استودیو لنی پیکسلز انیمیشن کوتاهی تحت عنوان «داستان لگو» منتشر کرد که در آن داستان زندگی اوه و گاتفرد بین سال‌های ۱۹۳۲ تا ۱۹۶۸ روایت می‌شد:

سال ۲۰۱۴، اولین انیمیشن بلند لگو با نام «فیلم لگو» با همکاری برادران وارنر اکران شد. این انیمیشن توانست موفق‌ترین اکران را در بین انیمیشن‌های اوریجینال به دست بیاورد. موفقیت انیمیشن لگو، باعث شد که در سال ۲۰۱۷، انیمیشن دیگری از لگو با حضور شخصیت بتمن ساخته شود. این با نام فیلم لگو بتمن اکران شد. انیمیشن دیگری بر اساس ست‌های نینجاگو با نام فیلم لگو نینجا گو نیز ساخته و اکران شد. موفقیت انیمیشن‌های لگو، ساخت دنباله دیگری را برای فیلم اصلی این مجموعه اجتناب ناپذیر کرد. در سال ۲۰۱۹، باز هم با همکاری استودیو برادران وارنر دومین قسمت از انیمیشن لگو با نام فیلم لگو ۲: قسمت دوم اکران شد. با اینکه این قسمت از اکثر صداپیشگان اصلی قسمت اول استفاده کرده بود، نتوانست موفقیت انیمیشن اول را به دست بیارود. با تمام این اوصاف، در نیمه اول سال ۲۰۱۷، لگو با اولین افت در درآمد در ۱۳ سال مواجه شد و آنها مجبور شدند ۱۴۰۰ نفر از اعضای خود را اخراج کنند.

در سال‌های اخیر لگو اما به نوآوری خود ادامه می‌دهد. مجموعه آرشیتکت لگو که هدفش ساخت ست‌های مختلف با الهام از ساختمان‌ها و اماکن محبوب دنیا است، به یکی از جذاب‌ترین و خاص‌ترین مجموعه‌های لگو در میان بزرگسالان تبدیل شده است. بخش ایده‌های لگو، که ساز و کاری شبیه به کیک‌استارتر دارد، باعث شده است شاهد ست‌های فوق‌العاده‌ای از این برند دانمارکی با الهام از سریال‌ها و فرنچایزهای معروفی مانند فرندز یا تئوری مه‌بانگ باشیم. به تازگی نیز لگو از همکاری خود با نینتندو رونمایی کرده است. همکاری‌ای که باعث ساخت ست‌هایی با محوریت شخصیت‌های فرنچایز فوق‌العاده ماریو توسط لگو شده است. این ست‌ها که تابستان امسال عرضه می‌شوند، رویکردی متفاوت نسبت به ست‌های قبلی لگو دارند و هم برای طرفداران لگو و هم برای طرفداران نینتندو، بسیار جذاب هستند.

لگو، یکی از تاثیرگذارترین و یکی از بزرگ‌ترین کمپانی‌های ساخت اسباب بازی در دنیا به شمار می‌رود. برندی که برای رسیدن به جایگاه فعلی خود، سختی‌های زیادی را متحمل شده و اگر شور و اشتیاق نجاری ساده که در شهری کوچک در دانمارک نبود، شاید ما هرگز شاهد چنین اسباب‌بازی‌های با کیفیتی نبودیم. اسباب‌بازی‌هایی که در تک تک آنها شعار اصلی لگو دیده می‌شود: تنها به بهترین راضی باش.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا