خلاصه داستان قسمت ۲۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته
فاتح به دوعا زنگ میزنه اما دوعا جواب نمیده که فاتح پیام میده بهش دوعا جواب میده که اگه جمره را میخوای ببینی بیا خونه مامانم به منم دیگه نه زنگ بزن نه پیام فاتح از احساسش میگه که نباید نادیده بگیریم دوعا میگه نه نمیشه دیگه از این حرفا نزن نمیتونم همچین کاری با یه زن دیگه بکنم، فاتح میگه طلاقش میدم دوعا میگه به من دیگه نه زنگ بزن نه پیام بده، سولماز بهم ریختگیشو میبینه. گورکم اسم جانسو شیمشک را از رییس بانک میگیره. او وقتی میره بیرون تو اینترنت سرچ میکنه و پیج جانسو را پیدا میکنه او با دیدن عکساش عصبی میشه و میگه آخه با این فاتح؟ سپس به خودش میگه چه کساییو دک کردم تو هم مثل بقیه میری کنار بیچاره ات میکنم حالا وایسا. او به نیلای زنگ میزنه و بهش میگه با نورسما شب برن بیرون حالش خوب نیست نیلای قبول میکنه و میره به نورسما میگه و اونو هم راضی میکنه. پنبه و نورسما با مری میرن به خانه دعای پنبه و اونجا مادر حلیمه به مری میگه باهم حرف بزنیم یکم؟ او قبول میکنه ولی بعد از کمی حرف زدن مری میگه که ما اصلا انگاری حرف های همو نمیفهمیم چون راهمون کلا جداست از اینجام اصلا خوشم نیومد و میخواد بره جمره را برداره بره که میبینه روسری سرش کردن که حسابی عصبی میشه و بعد از دعوا کردن باهاشون از اونجا میره نورسما میگه میرسونمت. تو مسیر سعی میکنه آرومش کنه و بگه که قصد بدی نداشتن اما مری اصلا قانع نمیشه و ازش میخواد برسونتش به محل کار آذرخش از اونجا خودش میره خونه او قبول میکنه. آذرخش با دیدن مری و شعله حسابی خوشحال میشه.
مری اونجا برای آذرخش تعریف میکنه که آذرخش شوکه میشه و میگه این دیگه خیلی زیاده رویه پاک دیوونه ست این پنبه! سپس آذرخش به عامر زنگ میزنه تا باهاش درباره این مورد حرف بزنه. بعد از کار آنها میرن به کافه همیشگی و آذرخش درباره این موضوع باهاش حرف میزنه عامر باهاش حرف میزنه و آرومش میکنه و میگه چیزی که فکر میکنی نیست کسی به زور نمیخواد محجبه اش کنه و سعی میکنه آرومش کنه و موفق هم میشه. سر میز شام مری و پنبه درباره اتفاقات صبح حرف میزنن که مری وقتی عکس العمل آنهارو میبینه میگه آهان حواسم نبود واسه شما همه اینا عادیه پنبه میگه چه عجب فهمیدی! گورکم و نیلای و نورسما رفتن به همان کلابی که جانسو اونجا اجرا داره اونجا نیلای با دیدن جانسو بهشون میگه این دوست دختر قبلی عمو عامره گورکم شوکه میشه و بعد از کمی وقت گذروندن میرن. ازگی به مته خان پیشنهاد میده مخفیانه ازدواج کنن بعد به همه بگن اما مته خان قبول نمیکنه سپس ازگی میگه باشه پس کاملا سنتی بیاین خواستگاری مته خان میگه جدی میگی؟ او تأیید میکنه که مته خان بغلش میکنه…
