خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال های ترکی خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی داستان یک پری را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. این سریال جذاب درام در رابطه با دختری است که قصد دارد زندگی‌اش را به طریقی نادرست تغییر دهد. هنگام ارتکاب جرم نیز تصادف شدیدی کرده و ماجرا آغاز می‌شود. سریال ترکی داستان یک پری بعد از اتمام پخش سریال مستاجر بی نقص روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Alina Boz, Taro Emir Tekin, Nazan Kesal, Hazal Filiz Küçükköse, Müfit Kayacan, Mustafa Mert Koç, Tülin Ece, Baran Bölükbaşı, Kadir Çermik, Bilgi Aydoğmuş, Okan Urun, Şener Savaş, Canan Atalay, Ali Aksöz, Merve Oflaz.

ملیس نمیدونه چی باید بهش بگه اونور عصبی میشه و بهش میگه تو اصلا به من حسی نداشتی؟ یعنی چیزی که من حس کرده بودم توهم بود؟ ساخته ذهن خودم بود؟ ملیس میگه نه اونجوری که فکر میکنی نیست! اونور میگه فقط واست فامیلیه کوکسال مهم بود آره؟ گفتی اونور نشد باشه میرم سراغ داداش کوچکترش؟ همان موقع ملیس سیلی تو صورتش میزنه و میگه بفهم چی داری میگی! و باهمدیگه کمی بحث و دعوا میکنن اونور بهش میگه تا جواب سوالامو نگیرم از اینجا نمیرم. صبح میشه و هنوز اونور اونجا نشسته ملیس بهش میگه الان دیگه مریح میرسه ازت خواهش میکنم برو دیگه اونور میگه تا جوابی نگیرم نمیرم اونا دوباره با همدیگه شروع میکنن به بحث کردن که اونور میگه منو گول زدی نمیزارم ظفرو هم گول بزنی! ملیس با گریه و عصبانیت میگه من کسیو گول نزدم! آره من عاشق تو بودم من عاشق ظفر نیستم و اینو خودش میدونه! یادته یه بازی کردیم و پرسیدی ماسکمو پیش کی برداشتم؟ ظفر! اون خود واقعی منو دید اون شب من با حالی داغون اومدم خونتون تو فهمیدی؟ نه! من واسه خداحافظی اومده بودم! آنها باهم کل کل میکنن که زنگ در خونه خورده میشه و ملیس میگه مریح اومد دیگه برو! ملیس با باز کردن در با ظفر روبرو میشه و با تعجب میگه ظفر؟ تو اینجا چیکار میکنی؟ چجوری اومدی؟ چرا نگهبان ها خبر ندادن؟! اونور جا خورده ولی کاری نمیتونه بکنه ظفر وقتی وارد خانه میشه با دیدن اونور جا میخوره و میگه اینجا چخبره؟ تو توی خونه نامزد من چیکار میکنی؟ آنها میخوان باهم دعوا کن که ملیس سعی میکنه جلوشونو بگیره و اونور در آخر میگه اصلا دیگه به من هیچ ربطی نداره تو زندگیه هیچ کدومتون نیستم دیگه و از اونجا میره. ظفر با دلخوری به زینب میگه دست شما هم درد نکنه! سپس ملیس میره تا لباس هاشو عوض کنه تا باهمدیگه حرف بزنن.

ملیس میره پایین پیشش و میگه ببین ظفر بین من و اونور هیچی نبوده ما فقط دوتا دوست بودیم که به همدیگه اهمیت میدادیم همونجوری که ما دوتا باهم بودیم! در ضمن اونور نامزد داره اصلا نمیشد اتفاقی بیوفته بینمون! سپس ظفر بهش میگه من میدونم اون یه حسی بهت داره که دیشب اومده اینجا و اونقدر بهم ریخته بود! من مردم حس میکنم! سپس از زینب میخواد تا همه چیزو بهش بگه زینب همه چیزو واسش تعریف میکنه. اونور به شرکت رفته و به شدت عصبی و بهم ریخته ست او وقتی به اتاقش میره، سر کارش مدام حرف های ملیس را به یاد میاره که بهش گفته عاشقش بوده و اصلا ظفر را دوست نداره و سعی میکنه خودشو رو کار متمرکز کنه. ملیس وقتی با مریح تنها میشه همه چیزو واسش تعریف میکنه که مریح میگه میدونی که راه پس نداریم! داشتم میومدم مدیر برج گفت که موعد اجاره را ندادیم و همه کارت ها خالیه! ملیس میگه باشه فهمیدم و میره تو اتاقش. هاریکا تو حیاط خونه نشسته که با دیدن ظفر که سمتش میاد شروع میکنه به قربون صدقه رفتنش و وقتی ظفر دلیل این همه انرژیشو میپرسه او میگه از حرف های حمید شنیدم که انگاری اونور از بیگه جدا شده دیشبم که اومده بود حالش خوب نبود خیلی اومده بود اینو بگه فکر کنم ظفر تو فکر میره. فواد به نسلیهان پیشنهاد میده تا زودتر ازدواج کنن نسلیهان میگه دیگه چی؟ میخوای عقدمونو هم با داداشم یکی بگیریم؟ الان نمیشه سپس باهم حرف میزنن که نسلیهان میگه میتونیم سورپرایزشون بکنیم بریم عقد بکنیم و بهشون خبر بدیم اما اینجوری امکان داره کلا منو حذف کنن از فامیلیه کوکسال فواد سعی میکنه منصرفش کنه و با رضایت خانواده برن جلو نسلیهان میگه نکنه منو بدون فامیلیه کوکسال نمیخوای؟ فواد میگه این چه حرفیه عزیزم تو به تنهایی کافی واسم…….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا