خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

در این قسمت از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی داستان یک پری هستید. همراه ما باشید. سریال داستان یک پری سریالی ترکیه ای و عاشقانه است که بر سبک سریال های ترکیه ای ماجرای یک خانواده ثروتمند را روایت می کند. سریال Bir Peri Masali به کارگردانی Cagil Bocut, Merve Colak و نویسندگی Deniz Akçay با ژانری درام در سال ۲۰۲۲ ساخته شده است. ستارگان این سریال ترکی آلینا بوز، تارک امیر تکین و نازان کسال می باشد.

سریال ترکی داستان یک پری
سریال ترکی داستان یک پری

خلاصه داستان سریال ترکی داستان یک پری

این اثر روایتگر زندگی دختری به نام زینب، اول شخص این سریال است. در خلاصه داستان اثر جدید فاکس تی وی آمده است ؛ زینب که یک زندگی معمولی دارد، در روز تولدش کیسه‌ای پر از پول پیدا میکند و این تمام زندگی اش را تغییر میدهد. زینب که میخواهد با استفاده از این پول خودش را به یک خانواده‌ی ثروتمند نزدیک کند  برای این کار خانواده کوکسال رو انتخاب میکند ولی خیلی زود متوجه میشود ورود به جامعه ثروتمندها به سادگیِ داستان پریان نیست.


 

قسمت ۳۷ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۳۷ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۳۷ سریال داستان یک پری (قسمت آخر)

فیگن درباره سختی روزهایی که زینب نوزاد بود بهش میگه که زینب میگه اگه میخواستین میتونستین فرار کنین فیگن میگه فکر کردی من فرار نکردم؟ تلاش نکردم؟ بابام همه جا بود! تو خبر نداری! سپس باهمدیگه حرف میزنن و فیگن ازش میخواد تا بهش یه شانس بده تا بتونه جبران کنه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۳۶ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۳۶ سریال داستان یک پری

صمد وقتی پیش زینب میرسه از خاطرات گذشه وقتی نوزاد بوده حرف میزنه سپس وسایلی که واسه اون بوده را بهش میده و میگه اینا فقط از مادرت مونده سپس از کارهایی که مادرش در حقش کرده میگه و ازش میخواد تا در حق مادرش بی انصافی نکنه و فراموشش نکنه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۳۵ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۳۵ سریال داستان یک پری

زینب سر پدرش داد میزنه و ازش میخواد تا حقیقتو بگه صمد به زینب میگه این چرت و پرت ها چیه داری میگی؟ کی اینارو بهت گفته؟ تو دختر منی! زینب باهاش دعوا میکنه و از میخواد تا بگه حقیقتو و ادامه میده اون زن اومد برگه آزمایشو جلو گذاشت و گفت تو دختر منی!… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۳۴ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۳۴ سریال داستان یک پری

فردی پیش فیگن رفته و بهش میگه که فهمیده کار اون بوده پخش اخبار و باهاش دعوا میکنه فیگن بهش میگه من تازه رابطه ام با زینب خوب شده خرابش نکن! فردی میگه متاسفم ولی رابطه منم با اونور خیلی خوبه و نمیخوام این خبرو ازش مخفی کنم و از اونجا میره. فردی واسش یه لینک میاد که…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۳۳ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۳۳ سریال داستان یک پری

یه لینک برای اونور فرستاده میشه که وقتی تو لینک میره خبری را میبینه در خصوص ملاقات ظفر و زینب باهمدیگه اونور با دیدن اون عکس ها بهم میریزه و سریعا از اونجا میره. اونور سریع به زینب زنگ میرنه او که با فیگن و مریح تو جلسه کاری هست از اتاق بیرون میره تا جواب بده…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۳۲ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۳۲ سریال داستان یک پری

دکتر وقتی خبر بارداری زینب را میده اونا شوکه و حسابی خوشحال میشن اما دکتر میگه بهتره برای مطمئن شدن پیش یه متخصص زنان برین سپس از اتاق بیرون میره که مریح از دکتر میپرسه چیشده خانم دکتر؟ حال زینب خوبه؟ دکتر میگه حالشون خوبه و با لبخند میره. مریح به داخل اتاق میره و میگه اونور تو هم چیزیت شده بوده؟….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۱ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۳۱ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۳۱ سریال داستان یک پری

فوآد برای هاریکا پیام فرستاده که سریعا به هتل زنگ بزنه او بعد از فرستادن نسلیهان بهش زنگ میزنه. فوآد با عصبانیت سرزنشش میکنه که چرا ظفرو فرستاده پیشش او میگه من ظفرو نفرستادم! فوآد میگه من با نسلیهان آشتی میکنم تو باید انجام بدی و….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۰ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۳۰ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۳۰ سریال داستان یک پری

فیگن با فیلیس و صمد صحبت میکنه و میگه من هرچی نگاه میکنم شما با زینب اصلا شباهتی ندارین! فیلیس میگه آره من بیشتر شبیه مادرمم فیگن میگه از اونجایی که زینب شبیه شما نیست فکر کردم شبیه مادرشه! مریح و زینب از راه میرسن که فیگن با زینب میخواد وقت بگذرونه و بهش میگه بریم ناهار بخوریم؟….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۹ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۹ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۹ سریال داستان یک پری

فیگن موقع رفتن با صمد روبرو میشه که صمد میره سمتش و میگه خوش اومدین فیگن خانم اما او میگه که از اونجا برن. اونور با عصبانیت از خانه زینب میخواد بره که زینب جلوشو میگیره و میگه تو میخوای بعد از هر سری دعوا اینجوری میخوای بزاری بری و منو به دروغگویی محکوم کنی؟ و با کلافگی میگه اونور منم! من! زینب!….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۸ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۸ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۸ سریال داستان یک پری

زینب و مریح میخوان برن به آدرسی از خانه آقا جمشید که قبلا جزء خدمه خانه کوکسال ها بوده تا درباره مرگ مادر اونور واقعیتو بفهمن که همان موقع اونور به زینب زنگ میزنه که او هول میکنه. اونور میخواد بیاد ببینتش که زینب به دروغ میگه داریم با مریح میریم شرکت فیگن خانم چندجا کار داریم و به بهونه اینکه بعدا باهم هماهنگ میشن تلفنو قطع میکنه….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۷ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۷ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۷ سریال داستان یک پری

هاریکا به شرکت میره. اونجا جلسه ای تشکیل میشده و به همه میگه هرکس با هر نقش و وظیفه ای که اینجا کار میکرده به کارش ادامه میده سپس مودبانه فردی را از کارش اخراج میکنه اونور جا میخوره و میگه ببخشید یه لحظه! الان چرا فردیو اخراج کردی؟ به چه دلیل؟ هاریکا میگه من اخراجش نکردم فقط راهمونو از هم جدا کردم…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۶ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۶ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۶ سریال داستان یک پری

آمبولانس از راه میرسه و سریعا حمید را به بیمارستان میبرن. خانواده زینب با مریح تو حیاط نشستن و خانواده کوکسال با زینب پشت در اتاق عمل ایستادن. ظفر میگه یعنی کسی نمیدونه بابا تو اتاق عروس چیکار داشته؟ نسلیهان به هاریکا میگه من دیدم باهاش یه لحظه بیرون رفتی و خیلی عصبی بود چیشده بود؟….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۵ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۵ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۵ سریال داستان یک پری

اونور با خودش زینب را میبره به خانه ای که قراره توش زندگی کنن. زینب با دیدن اونجا حسابی شوکه میشه و میگه اینجا خیلی خوشگله! حتی وسایل همونیه که من ماه پیش تو مجله دیده بودم! چجوری اینارو میدونستی؟ اونور میگه باشه اعتراف میکنم از مریح کمک گرفتم زینب میخنده و میگه حدس میزدم….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۴ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۴ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۴ سریال داستان یک پری

نسلیهان پیش اونور میره و میگه به کاری که کردی کاری ندارم ولی فکر نمیکنی زمان بندیتون اشتباه بوده! اونور میگه میدونم ولی خوب تو حداقل منو درک کن! زینب حتی به خود ظفر گفته بوده که دوسش نداره ظفرم اینو قبول کرده بوده یخورده بگذره با اینم کنار میاد و متوجه میشه که اونم حسش بهش عشق نبوده!…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۳ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۳ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۳ سریال داستان یک پری

هاریکا به بیمارستان میره و از دکتر میخواد تا پسرشو ببینه دکتر میگه بزار ببینم چیکار میتونم بکنم. زینب و اونور تو لابی هتل منتظرن و به افرادش میگه پس چیشد؟ گفتین طغرلو دستگیر کردن که! آنها بهش میگن یخورده کارهای اداریش طول میکشه باید صبر کنین بعد از چند دقیقه طغرل را به لابی میارن که اونور با دیدنش به طرفش حمله میکنه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۲ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۲ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۲ سریال داستان یک پری

صمد پدر زینب با داد زدن و غر زدن به خانه برمیگرده و میگه چشام داره میسوزه! فیلیس میپرسه چیشده؟ او میگه نمیدونم چه کوفتی بود! آخه گاز فلفل چیه دیگه! فیلیس با کلافگی میگه تو رفته بودی دم در خانه کوکسال ها؟ اونجا چیکار میکردی؟ تو هم رفته بودی؟ صمد تایید میکنه و میگه بالاخره باید پولمو پس بدن!…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۱ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۱ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۱ سریال داستان یک پری

زینب با دیدن مریح جا میخوره ولی وقتی اسم اون زن را میشنوه نظرش عوض میشه. اون زن که کلیجی ست ازش میخواد تا کمی باهمدیگه حرف بزنن اما زینب مخالفت میکنه ولی صمد پدرش ازش دعوت میکنه تا به داخل خانه برن و باهمدیگه حرف بزنن زینب تو رودربایسی میمونه و تعارف میکنه به داخل….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۰ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۲۰ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۲۰ سریال داستان یک پری

زینب رزومه کاریشو به صاحب خانه نشون میده و او میگه خوبه شب هم میتونی بمونی؟ زینب میگه آره مشکلی نیست زینب میخواد استخدام بشه که خدمه اونجا خبر مربوط به زینب را به اون زن نشون میده و او با خوندن خبر زینب را از اونجا بیرون میکنن زینب پول تاکسی که بهش دادن را رو قفل در خانه شان میزاره و از اونجا با عصبانیت میره…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۹ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۹ سریال داستان یک پری

اونور به همان واحدی میره که زینب اونجارو اجاره کرده بود و اونجا زندگی میکرد سپس همون واحدو قصد داره برای خودش بگیره. او تو خونه دور میزنه و یاد خاطره دعوا کردنش با زینب می‌افتد او در آن خانه هدیه که تندیس اسب بود و برای زینب فرستاده بود را میبینه و متوجه میشه که با خودش نبرده اونور به خانه پدرش میرود…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۸ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۸ سریال داستان یک پری

قاضی از ملیس میخواد خودش را معرفی کند او میگه من ملیس زینب گوون هستم همگی با تعجب بهش نگاه می کنن. بعد از اتمام جلسه دادگاه ظفر پیش زینب میره و با عصبانیت میگه چرا همچین کاری کرد نسلیهان پیششون میره و میگه پس تو هم از هویت اصلی ملیس خبر داشتی هاریکا با عصبانیت پیششون میره…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۷ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۷ سریال داستان یک پری

ظفر پیش ملیس میره و با خوشحالی میگه تنها کسی که امروز میخواستم ببینمش، خیلی روز پراسترسی بود و او را در آغوش میگیره که ملیس با کلافگی از بغلش بیرون میاد و میگه بریم یخورده حرف بزنیم؟ او قبول میکنه که ملیس با عصبانیت میگه من میدونم چیکار کردی فقط بگو چرا؟…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۶ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۶ سریال داستان یک پری

مریح با ترس میره ملیس را از خواب بیدار میکنه و میگه بیا ببین چه اتفاقی افتاده! بیا داره همه کاسه کوزه ها سر اونور میشکنه! ملیس میگه چیشده؟ وایسا ببینم! اونا به طبقه پایین میرن و خبری را تو تلویزیون میبینن که اونور کوکسال از طریق کامیون های شرکت مواد مخدر جابه جا میکردن ملیس شوکه میشه و میگه این چیه دیگه؟….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۵ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۵ سریال داستان یک پری

اونور با دیدن صحنه خواستگاری کردن ظفر از ملیس و قبول کردن ملیس جا میخوره. وقتی اونا به داخل میرن اونور با تعجب بهشون نگاه میکنه که اونور به ظفر تبریک میگه و ملیس که شوکه شده بعد از چند دقیقه از اونجا میره. نسلیهان میخواد بره که هاریکا جلوشو میگیره و میگه کجا؟….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۴ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۴ سریال داستان یک پری

وقتی نسلیهان با فواد میخوان وارد شرکت بشن همزمان ملیس با مریح خارج میشن که ملیس فواد را میشناسه و میگه این کنار نسلیهان چیکار میکنه! مریح میگه میشناختیش؟ ملیس میگه آره واست تعریف میکنم امیدوارم منو نشناخته باشه! نسلیهان میخواد بره داخل شرکت اما نگهبانان سعی میکنن جلوشو بگیرن….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۳ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۳ سریال داستان یک پری

آلپ میخواد بره که اول پیش امید تو رستوران میره او حسابی بهم ریخته که آلپ میپرسه چیشده؟ بعد از کمی حرف زدن امید به آلپ میگه حساب‌ها بهم ریخته و ازش میخواد تا یه حسابدار پیدا کنه آلپ میگه باشه. وقتی از اتاقش بیرون میاد سرآشپز رستوران امید پیشش میره و میگه چی میگفت؟….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۲ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۲ سریال داستان یک پری

اونور وقتی از ظفر میشنوه که عاشق ملیس شده کلافه میشه و سعی میکنه ظفر را منصرف کنه و میگه تو اصلا نمیدونی عشق چیه اینجوری اون دخترو هم معذب میکنی چون اون رو تو نگاه عشق نداره! ظفر ازش میخواد تا بزاره خودش تصمیم بگیره و از اینکه به خاطر این حسش اونو از پروژه کار با ملیس کنار گذاشته….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۱ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۱ سریال داستان یک پری

هاریکا با ظفر حرف میزنه و به خاطر دخالت های بیگه حرص میخوره و از ظفر میخواد تا نزاره دخالت کنه زیاد جلوشو بگیره ظفر میگه بسپارش به من با ملیس درستش میکنیم، ملیس از پشت در حرف های اونارو میشنوه سپس جلو میره و خداحافظی میکنه ظفر میگه من میرسونمت….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱۰ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱۰ سریال داستان یک پری

ملیس وقتی حاضر میشه پایین میره که ظفر با دیدنش ازش تعریف میکنه و میگه خیلی خوشگلتر شدی و ازش تشکر میکنه که تنهاش نزاشته، ملیس برای اینکه او فکر دیگه ای نکنه میگه من اگه بتونم مثل دوست بهت کمک کنم خیلی خوشحال میشم…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۹ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۹ سریال داستان یک پری

اونور برای شام به طبقه پایین میره که ظفر بهش میگه خودتو اذیت نکن بابا این روزها خیلی عصبیه، هاریکا بهش میگه اگه نمیخوای با ما غذا بخوری درکت میکنم اونور لبخند میزنه و میره سرجای حمید میشینه، همگی جا میخورن و شوکه میشن. اونور بهشون میگه تا زمانیکه حال بابا خوب بشه من جای بابام میشینم…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۸ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۸ سریال داستان یک پری

دکتر بیرون از اتاق میاد و بهشون میگه رفلکس مردمی چشم حمید زیاد خوب نیست میترسم تا فردا اتفاق بدی بیوفته هاریکا و ظفر با نسلیهان که اونجان ناراحت و متاثر میشن. هاریکا تو اتاق حمید میره و میگه تو نمیتونی مارو تنها بزاری! سپس گریه میکنه و برای بهتر شدن حالش به سرویس میره و به صورتش آبی میزنه….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۷ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۷ سریال داستان یک پری

آلپ وقتی میخواد به خانه اش برگرده زینب بهش میگه با اتوبوس نره چون خطرناکه بهتره با تاکسی بره اما آلپ بهش میخنده و میگه من مثل تو پول تاکسی ندارم زینب بهش پول میده تا با تاکسی بره و با عصبانیت از اونجا میره. فردای آن روز اونور در شرکت به اتاق حمید میره و بهش میگه این سری اومدم تا حرفامو بهت بزنم!…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۶ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۶ سریال داستان یک پری

شب مراسم در خانه حمید برگزار میشه وقتی ملیس به آنجا میره هاریکا به ظفر میگه برو به استقبال ملیس اونور با دیدن آنها حسادت می کنه. آلپ که برای کمک و گارسونی به آن مراسم رفته بود لباس گارسونی پوشیده و با دیدن ملیس جا میخوره یک نفر او را صدا میزنه که آلپ دستپاچه میشه و سینی از دستش می افتد…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۵ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۵ سریال داستان یک پری

بیگه از اونور گلگی میکنه و میگه چرا با ملیس به اونجا رفته بوده و با هم دیگه عکس گرفتن همه جا عکسشون پر شده اونور با کلافگی میگه حرف های مردم برام اصلا مهم نیست که کی چی میخواد بگه کی چی فکر میکنه اما اگه این تو رو اذیت میکنه من دیگه نمیتونم کاری بکنم بیگه از ترس اینکه اونور را از دست نده قبول میکنه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۴ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۴ سریال داستان یک پری

زینب و اونور وقتی از پرورشگاه بیرون میان پشت ترافیک گیر میکنند زینب ازش میخواد تا ماشین را کنار خیابان پارک کنه سپس اسکوتر برقی که اونجا هست برمیداره و پیشنهاد میده با اون اسکوتر بروند چون اینجوری زودتر به مقصدشون می رسند هر دوی آنها روی اسکوتر میرن….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال داستان یک پری

آلپ وقتی مرخص میشه دو نفر سراغش میرن و سراغ کیف پولشان را می گیرد آلپ بهشون میگه من با ماشین تصادف کردم و هیچ خبری از کیف پول ندارم آنها آلپ را پیش صاحب کارشون میبرند و او به آلپ فرصت میده تا با کیف و کفش را برایش بیاورد اونور با توصیه های زینب در مسابقه برنده میشه…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال داستان یک پری

زینب وقتی به هتل برمیگرده حاضر میشه تا برای خوش گذرونی شب به بار ببره وقتی آنجا میره با یک پسر آشنا میشه و با همدیگه گرم صحبت کردن میشن اون پسر درباره یکی از شهر های آمریکا با زینب صحبت میکنه زینب تظاهر میکنه آنجا را بلد بوده و از آن جا اومده…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱ سریال ترکی داستان یک پری
قسمت ۱ سریال ترکی داستان یک پری

قسمت ۱ سریال داستان یک پری

تصادفی رخ میده و دختر و پسری در ماشین هستن. دختر هرچی آلپ را صدا میزنه میبینه جواب نمیده او میترسه و پول های تو ماشین را تو ساک میریزه و از ماشین دور میشه. یه نفر به اون دختر که اسمش زینبه زنگ میزنه و میگه پس تو کجایی؟ قرار بود بیای دارم از مسابقه جا میمونم!…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا