خلاصه داستان قسمت ۲۳۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۳۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۳۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش میره به تعمیرات موبایل و بهش گوشیشو میده و میگه من احساس میکنم هک شده گوشیم او نگاه میکنه و میگه بله به لوکیشن، تماس و پیام هاتون دسترسی داشتن آذرخش میگه اون برنامه رو پاک کنی میفهمه؟ او میگه بله دیگه دسترسی نداره دیگه اون مرد میگه بیاین کلا گوشیتونو فرمت کنم اینجوری میگیم گوشیتون خراب شده بود کلا ریست کردین آذرخش میگه فکر خوبیه انجامش بدین. دوعا هم از تو گوشی فیلم دعوای گورکم با فاتح تو مراسمو میبینه و شوکه میشه و میگه پس فطرت! من چقد احمقم که حرفاشو باور کردم! فاتح تو خونه بهشون میگه که من گفته بودم میخوام جدا بشم ولی منو جدی نمیگیرین! سپس با گورکم بحث میکنه که اگه خودتو از پنجره ننداخته بودی بیرون الان از هم جدا بودیم! بعد به زور موندی با بهونه بچه! او هرچی میگه گورکم میگه من ازت طلاق نمیگیرم! عبداله خان و پنبه به فاتح میگن برو فاتح الان پدر گورکم میاد اینجا نباشی بهتره و او میره. پدر گورکم با آسوده میان اونجا و هرچی به گورکم میگن بیاد برن خونه خودشون گورکم میگه من همینجا میمونم شوهرمو دوست دارم و جدا نمیشم!
فاتح رفته دم در خانه دوعا و بهش زنگ میزنه تا ماجرارو توضیح بده که دوعا با عصبانیت بهش میگه دیگه به من زنگ نزن چندش! حالم ازت بهم میخوره و بعد از کمی بحث و دعوا تلفنو قطع میکنه. آخرشب فراز به نورسما زنگ میرنه و میگه منو حلال کن من اونقدرها هم که میگن بد نیستم! فقط بد شانسم تا میام ابروشو درست کنم میزنم چشمشو کور میکنم مراقب گورکم باش حرفاشو جدی نگیر خیلی موذیه تو دختر خیلی خوبی هستی نورسما جا خورده و میگه چیزی شده؟ اینا چیه میگی؟ بعد از زدن حرفاش گوشیشو قطع میکنه و میندازه تو خیابون. فردای آن روز مری با شعله رفته خونه سولماز تا اونجا باهم صبحانه بخورن و درباره اتفاقات تو مراسم حرف میزنن که همه متوجه میشن دوعا بهم ریخته. آذرخش رفته پیش جمال و میگه میخوام یه مدت پیش مادرم باشم و بهش رسیدگی کنم نمیتونم اینجا کاری نم دیگه اما جمال قبول نمیکنه و میگه باشه دورکاری کن منم کاراتو کم میکنم، نمیخوام دوباره دنبال یه مدیر نشریه دیگه باشم! آذرخش ناچارا قبول میکنه و میگه که گوشیم هنگ کرد رفتم کلا فرمتش کرد جمال جا میخوره و عادی نشون میده خودشو. زلفی رفته پیش پنبه و ازش کمک میخواد درباره خواهرش که همان مادر نیلای هستش پنبه قبول میکنه و میگه بره یه مدت تو اون یکی خونه مون بمونه بیمارستانم که به درمانش میرسه زلفی خوشحال میشه و دستشو میبوسه…
