خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی عشق از نو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی این سریال ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.

قسمت ۳۵ سریال ترکی عشق از نو

خلاصه داستان سریال ترکی عشق از نو

زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمی‌داند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما می‌شود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه می‌گیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا می‌شوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانه‌ای را می‌آفریند.

قسمت ۳۵ سریال ترکی عشق از نو

یک پیام ناشناس برای فاتح می آید که داخل آن نوشته شده که خبر دارد در شب مهمانی چه اتفاقی افتاده است. فاتح با نگرانی پیش مصطفی می رود و در مورد پیام به او میگوید. آنها نگران هستند که چه کسی در مورد آن شب چیزی فهمیده است. سلین و اورهان با یکدیگر قرار دارند. اورهان پیش یکی از دوستانش می رود و از او ماشین قرض میکند تا این بار پیش سلین ماشین داشته باشد. سلین به همراه یکی از دوستان پسرش، بلکژان که اورهان با او در مهمانی دعوا کرده بود در کافه است. او قصد دارد رابطه بین اورهان و بلکژان را خوب کند. هنگامی که اورهان به کافه می رود، با دیدن بلکژان عصبانی شده و با سلین بحث میکند. سلین میگوید که نمیخواهد بین دوست پسرش و دوست صمیمی اش اختلاف باشد زیرا هر دوی آنها برایش مهم هستند. اورهان چنین چیزی را قبول نمیکند. سلین عصبانی شده و بیرون می رود. اورهان دنبال او می رود اما سلین با عصبانیت از او میخواهد که دنبالش نرود و سپس میگوید که دیگر رابطه آنها تمام شده است. فهمی شب همه را به خاطر پیدا شدن بچه ها و ختم به خیر شدن ماجرا به خانه دعوت میکند. خانواده شوکت برای شام به خانه فهمی می روند. سر میز شام، خدمتکار فهمی سراسیمه پیش فهمی آمده و میگوید که اخبار را تماشا کنند.
در اخبار، خبر دستگیری خانواده شکرچی زاده به جرم قاچاق انسان پخش می شود. گلسوم از ناراحتی از حال می رود و همه ناراحت و عصبی می شوند. فهمی با خبرنگاران تماس گرفته و با آنها دعوا میکند و میخواهد که هرچه زودتر مشکل را حل کنند. دکتر بالای سر گلسوم می آید و به او دارو میدهد تا فشارش پایین بیاید. فاتح با مته تماس میگیرد و از او میخواهد اخبار اینترنت را از همه جا حذف کند. فادیک نیز در خانه خبر را میبیند و ناراحت می شود و با زینب تماس میگیرد تا احوال آنها را بپرسد. شب هنگام خواب، فاتح زینب را دلداری میدهد و میگوید که مشکل حل می شود. صبح روز بعد، آیفر در خانه مشغول نظافت است و فادیک از سر و صدا بیدار می شود. او از آیفر میخواهد که نظافت را کنار بگذارد اما آیفر از او میخواهد که نخوابد و به او کمک کند. هنگامی که فادیک میخواهد زباله ها را بیرون ببرد، کیسه از دست او افتاده و یک نامه دعوت نامه برای مسابقه کیک پزی میبیند.‌او از اینکه آیفر نامه را ندیده بود عصبانی می شود.

آیفر میگوید که حتماً شاهزمیت نامه را داخل زباله انداخته است. فادیک سریع با زنیب تماس میگیرد و با ناراحتی ماجرا را میگوید و خبر میدهد که مسابقه برای امروز عصر است و او دیگر فرصتی ندارد. زینب میگوید که هنوز فرصت هست و از او میخواهد به خانه آنها برود تا همگی با هم کیک بپزند. او از فادیک میخواهد که خودش را نبازد و امیدوار باشد. سپس سریع سلین را نیز بیدار میکند تا به کمک بیاید. اورهان به سلین پیام میدهد و بابت روز قبل معذرت خواهی میکند ‌و از عشقش به سلین میگوید. سلین خوشحال شده و جواب او را میدهد و او را می بخشد. وقتی فهمی بیدار می شود، روزنامه را میبیند که اخبار را درست کرده و معذرت خواهی کرده اند و ذکر شده که خانواده او افراد پناهنده را نجات داده اند. او خیالش از این بابت راحت می شود. اورهان با خواندن پیام سلین خوشحال شده می شود. آیفر از اورهان میخواهد که فادیک را به خانه فهمی برساند تا آنها سریع تر کیک را بپزند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا