خلاصه داستان قسمت ۷۵ سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۵ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز بهعنوان تهیهکننده این مجموعه شناخته میشود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روزهای فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش میشود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانهدار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی میشود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و میگوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!
قسمت ۷۵ سریال ترکی بهار
زنی که تصادف کرده بوده سریعا به اتاق عمل منتقل میشه و شوهرش به اورژانس میره. آنها به زن اون مرد زنگ میزنند و وقتی او به بیمارستان میرسه از دوروک حال شوهرشو میپرسه او میگه حالش بهتره تو اورژانسه اما همسر و بچهشون تو وضعیت خوبی نیستند و الان تو اتاق عملن اون زن جا میخوره و میگه چی میگی زنش منم! همانجا اون زن که حامله بود از شنیدن این حرف جا میخوره و کیسه آبش پاره میشه رنگین اون زن را میبره به اتاق عمل تا بچه را به دنیا بیاره. از طرفی بهار به کمک اورن به اتاق عمل رفته که اونجا یک دفعه اورن دستش شروع میکنه به درد گرفتن و لرزش، بهار به کمکش میره و بقیه عمل را اون انجام میده. اون مرد وقتی به هوش میاد و بهش میگن که دو تا زنت با بچههاش تو اتاق عملن و همه چیزو زنت فهمیده به هم میریزه و استرس میگیره. یکی از افراد تو اتاق عمل بعد از بیرون اومدن از اتاق عمل میره پیش تیمور و بهش خبر میده که اونجا دکتر اورن دستش شروع کرد به لرزش و بهار بقیه عمل را انجام داد تیمور ازش میخواد به کارش برسه و خودش میره پیش بهار.
او درباره این موضوع باهاش حرف میزنه و میگه اگه اتفاقی برای مریضی بیفته به خاطر لرزش دست دکتر اورن همه ما مسئولیم بیشتر از همه هم من چون پزشک ارشد منم! سپس میگه باید ازت سوالاتی بکنیم چون ادامه عملو تو انجام دادی سپس بهار گزارش میده به بالاسریها درباره این اتفاق. بهار با اورن صحبت میکنه و ازش میخواد تا بره به دکتر برای معاینه شدن دستش او قبول میکنه و پیش دکتر میره دکتر بعد از آزمایش و عکس گرفتن بهش میگه که همون جوری که حدس میزنمه عصب دستتون به مشکل خورده و این بیماری درمان نداره. اورن میگه یعنی دیگه نمیتونم عمل کنم؟ دکتر تایید میکنه و میگه متاسفانه بله چون هر لحظه امکان داره لرزش دستتون مانع کارتون بشه بهار که ماجرای دست اورن را گزارش داده جلوی بیمارستان منتظره تا سریعاً برگرده که ببینه مشکل چی بوده و دکتر چی گفته و از زبان خودش بشنوه که گزارش داده بوده. اورن وقتی جلوی در بیمارستان میرسه بهش زنگ میزنن و میگن که گزارشی ازتون به دستمون رسیده از طرف بهار باید باهاتون صحبت کنیم او جا میخوره و میگه یعنی چی نفهمیدم؟ بهار گزارش داده؟ سپس به بهار نگاه میکنه…