معنی اکفّ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اکف. [اُ ک ُ] (ع اِ) ج ِ اِکاف و اُکاف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ اکاف، به معنی گلیم ستبر که زیر پالان بر پشت خر نهند و به فارسی آن را خوی گیر گویند. (آنندراج). و رجوع به اکاف شود.

اکف. [اَ ک ُف ف] (ع اِ) ج ِ کف ّ. (منتهی الارب) (دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کف شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: اکاف) خوی گیری ها گلیم زفت (زفت ضخیم کلفت) که زیر پالان بر پشت خر نهند (تک: کف) پنجه ها (اسم) جمع کف پنجه ها کفها.

فرهنگ فارسی آزاد

اَکُفّ، دستها، پنجه ها (مفرد: کَفّ)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر