باز زدودن در لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
باز زدودن. [زِ / زُ دَ] (مص مرکب) زدودن. پاک کردن:
غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت
ز خیل شادی روم رخت زداید باز.
حافظ.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.