بی عاری کردن در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

بی عاری کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) بی چشم و رویی کردن. تنبلی کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر