جمد، جمود در فرهنگ فارسی آزاد
فرهنگ فارسی آزاد
جَمْد، جُمُود، (جَمَدَ، یَجْمُدُ) جامد شدن، یخ بستن، منعقد شدن، خستگی و افسردگی،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.