معنی سعیط در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سعیط. [س َ] (ع اِ) دُردی می. (اقرب الموارد) (آنندراج) (مهذب الاسماء). || بوی خوش از می واز هر چیزی. || بوی تند. || درخت بان. || روغن خردل و تندی بوی خردل و حدت آن. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ درد لردمی، بوی تند، روغن گربگو (بان)، روغن سپندان، بوی سپندان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر