معنی معاصم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

معاصم. [م َ ص ِ] (ع اِ) ج ِ مِعصَم. جای یاره از دست. (آنندراج). ج ِ معصم. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به معصم شود.

فرهنگ فارسی آزاد

مَعاصِم، مچ ها، مچ دستها (مفرد: مِعصَم)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر