نیم لحظه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نیم لحظه. [ل َ ظَ / ظِ] (اِ مرکب، ق مرکب) نصف لحظه. نصف دقیقه. یک دم. زمان بسیار اندک. (ناظم الاطباء). لحظه ای به غایت کوتاه. یک چشم به هم زدن. زمانی کمتر از یک لحظه و یک لمحه.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) نصف لحظه نیم دقیقه، یک دم.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.