معنی %DA%A9%D9%81%D9%86
انگلیسی به فارسی
لیف مصنوعی اورلون نوع 81 (پلی اکریلو نیتریل رشته ای)
Da
نامی فرانسوی در شرق آفریقا برای کنف
auto da fe
(fe da autos pl) رای دادگاه (در مورد سوزاندن شخص مرتد در ملائ عام)
آلمانی به فارسی
بعد از, پس از, از وقتی که , چون که , نظر باینکه , ازاینرو, چون , از انجایی که.
انجا, درانجا, به انجا, بدانجا, در این جا, دراین موضوع , انجا, ان مکان.
سپس , پس (از ان) , بعد, انگاه , دران هنگام , در انوقت , انوقتی , متعلق بان زمان.
حل جدول
واژه پیشنهادی
نه، 9
ایتالیایی به فارسی
قطع , خاموش , ملغی , پرت , دور.