معنی آبدارو
لغت نامه دهخدا
آبدارو. (اِ مرکب) زفت رومی. || مومیایی. و محمدبن زکریای رازی دوای دیگری را به این اسم خوانده. (تحفه).
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
زفت رومی، مومیایی. [خوانش: (اِمر.)]
معادل ابجد
214