معنی آبورز
حل جدول
شناگر، غواص، ملاح
فرهنگ عمید
ورزیدن
ورزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آبورز، کارورز، مهرورز،
(اسم مصدر) [قدیمی] کِشت، کشاورزی،
(اسم) [قدیمی] کار، پیشه، کسب،
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) کسی که در آب شنا کند آبورز آشناور سباح جمع شناگران. یا شناگران. راسته ای از جانوران پستاندار گرفته اند و ساختمان بدن آنها با که با زندگی دریایی خو زندگی در آب سازش یافته است قطاسها آب بازان.
معادل ابجد
216