معنی آتش پاره

لغت نامه دهخدا

آتش پاره

آتش پاره. [ت َ رَ / رِ] (اِ مرکب) اخگر. سکار. بجال. جمره. جذوه. قبس. || کرم شب تاب. || (ص مرکب) مجازاً، سخت جافی و ستمکار:
عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره ای
باددستی خاکیی بی آبی آتش پاره ای.
سنائی.
|| داهی.
- مثل آتش پاره، کودکی سخت بی آرام و شریر و شوخ.
|| چابک و چربدست.

فرهنگ معین

آتش پاره

پاره آتش، اخگر، کنایه از: کودک شریر. [خوانش: (~. رِ) (اِمر.)]

فرهنگ عمید

آتش پاره

پارۀ آتش، اخگر،
[عامیانه، مجاز] زرنگ، چابک،
(صفت) [عامیانه، مجاز] موذی،
کودک شریر،

حل جدول

آتش پاره

صفت بچه تخس

فارسی به انگلیسی

آتش‌ پاره‌

Devilish, Firebrand, Spitfire

معادل ابجد

آتش پاره

909

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری