معنی آناناس

لغت نامه دهخدا

آناناس

آناناس. (فرانسوی، اِ) نام درختی با میوه ای بهمان نام.

فرهنگ معین

آناناس

[فر.] (اِ.) درخت کوچکی که در آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی می روید. برگ هایش دراز و گل هایش خوشه ای است، میوه اش درشت و لذیذ است. از آن کمپوت، مربا و ترشی هم درست می کنند، عین الناس، قشطه.

فرهنگ عمید

آناناس

میوۀ مخروطی‌شکل درشت، آبدار، و معطر دارای پوست چوبی سخت و خاردار که دارای
درخت این میوه با برگ‌های دراز و گل‌های خوشه‌ای ریز آبی،

حل جدول

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آناناس

کاجدیس

تعبیر خواب

آناناس

آناناس: دعوت شدن به یک ضیافت و یا یک سفره دیدن آناناس در خواب، علامت سعادتمند شدن است. 2ـ خوردن یا چیدن آناناس در خواب، نشانه رسیدن به پیروزی در آینده ای نزدیک است 3ـ اگر خواب ببینید در هنگام مهیا کردن آناناس برای میز غذا پوست زبر آن دستتان را می خراشد، علامت آن است که پیرامون موضوعی نگران و پریشان خواهید شد که سرانجام برایتان راحتی و موفقیت به ارمغان خواهد آورد - لوک اویتنهاو

کالری خوراکی ها

آناناس

۱۰۰گرم ۴۵ کالری

فرهنگ فارسی هوشیار

آناناس

فرانسوی بر گرفته از عین الناس تازی کاجدیس (اسم) گیاهی از دسته آناناسها نزدیک به تیره نرگسیها از راسته تک لپه ییها. اصل این گیاه از آمریکاست و برگهایش دراز و غالبا دور آنها خاردار است. گلهایش خوشه یی و بساقه چسبیده است، میوه گیاه مذکور که جزو مرکبات است یعنی چندین میوه گیاه مذکور که جزو مرکبات است یعنی چندین میوه در یک پوست جمع شوند و تشکیل یک میوه بزرگ دهد (مانند پرتقال نارنج و لیمو) . این میوه خوراکی است و از آن کمپوت مربا و ترشی سازند. یا آناناس وحشی. نوعی آناناس که خودروست و میوه اش از آناناس معمولی کوچکتر است آناناس بری یبانی آناناس.

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

آناناس

163

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری