معنی اثری از اریش ماریا رمارک

واژه پیشنهادی

اثری از اریش ماریا رمارک

در جبهه غرب خبری نیست

سه هم قطار

کور سوی زندگی

وقتی برای زندگی وقتی برای مرگ

تبعید شده ها

ستون سیاه


رمانی از اریش ماریا رمارک

در جبهه غرب خبری نیست

راه بازگشت

حل جدول

لغت نامه دهخدا

اریش

اریش. [اَ] (ص) زیرک. هوشیار. (برهان) (سروری) (مؤید الفضلاء). عاقل. اریس. اَرِش. (برهان). هوشمند. ذکی ّ.

اریش. [اَ ی َ] (ع ص) مرد بسیارموی در هر دو گوش و روی. || سست. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

اریش

(اَ) (ص.) زیرک، عاقل.

فرهنگ فارسی هوشیار

اریش

عاقل، زیرک، هوشیار

نام های ایرانی

ماریا

دخترانه، ایتالیایی از عبری، مریم، نام یکی از شاهزادگان اشکانی

اصطلاحات سینمایی

بلک ماریا

استودیوی کوچکی که ویلیام لوری دیکسون در شرکت ادیسون طراحی کرد. این استودیوها را سراسر رنگ سیاه زده بودند و در آن از بازیگران به وسیله دوربین های کینه توگراف بر پس زمینه ای سیاه و با کمک نور خورشید که از سقف متحرک آن به درون می تابید فیلم می گرفتند. به این استودیوها بلک ماریا می گفتند.

معادل ابجد

اثری از اریش ماریا رمارک

1943

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری