معنی اخر
لغت نامه دهخدا
اخر. [اَ خ َ] (ص تفضیلی) نعت تفضیلی منحوت از خر فارسی بمعنی حمار در معنی وصفی آن. خرتر. و چون «ای اَخَرّ بتشدید» گویند مزید مبالغه را خواهند.
اخر. [اَ خ ِ] (ع ص) مطرود از خیر. در دشنام گویند ابعد اﷲ الاخِر؛ یعنی دور داراد خدا این مطرود دور از خیر را. (منتهی الارب).
اخر. [اُ خ ُ] (ع اِ) پس، ضد قدم. گویند شقه اُخُراً و من اُخُر؛ درید آنرا از پس. و جاء اخراً؛ آمد پس همه. (منتهی الارب).
اخر. [اُ خ َ] (ع ص، اِ) ج ِ آخر و اخری.
حل جدول
انتها، ته، قعر
فارسی به عربی
آخر مره، اخیر، نهائی
فارسی به آلمانی
Anhalten, Dauern, Leisten, Letzte (m) (f), Ultimativ [verb]
معادل ابجد
801